2726

من با یکیم ولی شرایطش زیاد اوکی نیست ینی خونه ماشین و کار اینا داره اما سربازی نرفته گیره رو سربازی و اختلاف فرهنگی هم داریم از نظر مالی و کلا دلمم پیشش گیره😞

حالا یکی اومده من هیچ شناختی ندارم فقط خانوادم آشنان میگن خیلی خانواده خوبین اون شرایطش خیلی بهتره بابام که با هر دو مخالفه اما مامانم میگه با اونی که اومده خواستگاری ازدواج کن بابام میگه تا وقتی دلت جای دیگه اس زندگیت از هم میپاشه سوالم اینه به مرور فراموشش میکنم یا به خواستگارم بگم نه؟ اونم ماشین خونه و کار خوبی داره 

میترسم همش دلم پیش اون باشه زندگیم خراب شه😔

من تا حالا خواستگار نداشتم اما چند وقته مدام میاد مامانم میگه هی بگی نه دیگه نمیاد از این میترسم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

نه این اشتباهو نکن اول اون رابطه رو تموم کن بعد به خودت فرصت بده تا کلا فراموش کنی و از لحاظ روانی آماده ی رابطه ی جدید باشی مطمئن باش بی خواستگار نمیمونی چه بسا خواستگار های بهترم نصیبت شه ولی یه درصد احتمال بده نتونی فراموش کنی و به همسرت نتونی علاقه مند شی زندگی رو به کام هردوتون خراب میکنی 

اگر علاقه نداری به خواستگارات بذار بره اون حق داره با دختری ازدواج کنه که علاقه منده بهش

ای شه شطرنج فلک مات مرا برد تورا🧡
عزیزم شما اونم دوس نداری اگه داشتی حتی ذهنتم جای دیگه نمیرفت

دوس دارم که ۵سال موندم ولی خستم دلم برای مادرم خواهرم که خواستگار داره به خاطر من میگه نه میسوزه کاش قضاوت نکنی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز