چن جلسه بیرون رفتیم برای اشنایی اولیه
تو پارک منتظرش بودم زنگ زد گفتم اگه میشه اب معدنی سر راه بخر تشنمه. خیلی گرم بود، یهو رسید گفت وایی یادم رفت
جلسه سوم بازم تشنم شد گفتم تشنمه دیدم گفت من کار دارم باید برم😐
جلسه اخر دیدم با یه کلمن بزرگ آبی تو دستش داره میاد😭🤣🤣🤣فرار کردم از دستش😐😂
😅😅😅
این دیگه آخرته هر چی خسیس بوده
وای😂😂😂😂
من با پسریکه پارک قرار بذاره اصلا اجازه اشنایی نمیدم
🤣🤣🤣🤣🤣🤣
😅😅😅😅
😂😂😂😂😂😂😂
پشمانممم
وادفاک
من با دوس پسرم میرم بیرون با اینک خیلی سنش زیاد نیس ولی هرچی بخوام برام میخرههه😂این چه دیگ خاستگار بوده
واسه تابستونه ؟
اوه اوه خودتو خلاص کردی آدم خسیس افسرده ات میکنه
حالا دیدی اینطوره چرا شما خودت یه آب همراهت نمیبردی😐
باکلمن اب بگو ک الکی میگی
