شوهرم خیلی خوبه مهربون خانواده دار تحصیلکرده و.....
ولی من بخاطر شرایطم زود ازدواج کردم وقتی میبینم دوستام راحت میرن کافه، کتابخونه و....ولی من وقتی به شوهرم میگم میگه اونا مجردن نه نمیشه باهاشون بری خودمو لعنت میکنم😪
اتفاقا من می‌خوام ازدواج کنم که اون منو ببره کافه
مگ چن سالته
پس چطوری میگید همسرتون مهربونه وقتی باید برای ابتدایی ترین چیزها ازش اجازه بگیرید
نمیدونم چرا بعضی مردا دوست دارن حرف حرف خودشون باشه حتی اگه باب میل ما نباشه باید قبول کنیم چرا ؟؟؟
چرا نمیزاره بری؟
چجوری بهش میگی؟
تحصیلاتش چیه؟
باشوهرت چه تفریحایی داری؟
وا یعنی چی شوهرت نمیزاره با دوستات بگردی
😒😒مگه بردشی
چرا نمیشه خب با متاهلا برو 😂
سر ی کافه رفتن !؟! اونا جای ت بودن می چسبیدن ب شوهرشون
عزیزم شوهرت که اینهمه ویژگی های مثبت داره به خاطر کافه میگی کاش ازدواج نمیکردم؟ با شوهرت برو
به شوهرت هم این اطمینان رو بده که دوستات خوبن و اعتماد کنه و بری
یعنی به خاطر کافه چنین شوهر خوبی رو نمیخوای؟!
به نظرم شما یا همه چی رو نمیگی ، یا خوشی زده زیر دلت
باهم برین، فک کن بهترین و صمیمی ترین دوستته غیر از اینم نیست. به جز اون بهش یاد بده زمان آزاد مختص به خودتو داری و نیاز داری تنها باشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
