خخخ شوهرم صبح میخواست برع سرکار میگف تورو خدا ی وقت بچه رو نزنی ها کوچیکه نمیفهمه گفتم ی پدری ازش در ...
دیدی تو این سن یه گند بزرگی میزنن میری طرفشون میبینی این یه مترم نیست پدرسوخته نیم وجبه،میگی چکارش کنم،پسر من زردچوبه رو خالی کرد رو فرش با ماشینش قشنگ روش رفته بود میگفت برات خوشگلش کردم فقط نشستم سرمو گرفتم بخدا😭
من همونم فقط مامان شدم رمز کاربری قبلیمو یادم نمیاد یه ذره هم ملو شدم😁