ببینید یک کتابی من خوندم به اسم نیروی حال اثر اکهارت توله؛
اونجا با هزاران روش نویسنده سعی داشت توضیح بده که اگر در لحظه ی حال حضور داشته باشی و از گذشته و آینده جدا باشی در اون لحظه تحارب عمیقی خواهی داشت از حال خوب و شادابی و .... که غیرقابل وصفه ....
بعد من دیدم چیزهایی که در دین ما از ما خواسته انجام بدیم همگی برای این هستند که ما در لحظه ی حال پا بگذاریم ....
بعدها یک کتابی خوندم به اسم *فعلیت یافتن باورهای دینی* اثر اصغر طاهرزاده.
اونجا خیلی قشنگ توضیح میداد که زمان وهمِ انسانه(چیزی که در دنیای موازی میگن بی زمانی هست) اگر انسان به موهومی بودن زمان پی بره رشد کرده ...
حالا چی باعث میشه ما در زمان غوطه ور شیم و نتونیم لحظه ی بی زمانِ حال رو دریابیم؟
*دنیا*
زرق و برق دنیا؛ نعمتهای دنیا و زیبایی هاش همگی باعث میشن که ما بشینیم به تماشای دنیا و حس کنیم زمان وجود داره.
چرا در قرآن و متون مذهبی انقدر دنیاپرستی نفی شده؟ مگه این همه نعمت آفریده نشده برای بهره جویی انسان؟؟؟؟؟
جواب اینه که بله دنیا و نعمتهاش در تسخیر انسانه ولی چشم پوشی از دنیا جایزه ی بزرگتری نسبت به نعمتهای دنیوی داره.
جایزه ش چیه؟؟؟ درک لحظه ی حال
ارتباط با روح خودت
که همون ارتباط با خداونده