دارم با گریه مینویسم .... فقط متاهلا بیان

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

این سنگین جواب دادنا و چمیدونم بهش بگی ازت بدم میاد و اتاقشون از هم جدا باشه با اینا باور کن به هیچ ...

راه حل بگو

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:12

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

ببین منم برام پیش اومده اخرین دعوای خیلی سنگینمون ۴ روز طول کشید ولی اصلا محلش ندادم البته من خونه ن ...

بعد که زنگ زد معذرت خواهی کرد یا اصلا بروش نیاورد!؟؟ بعد تو بروش آوردی؟

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:13

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

افراااااان 😂 فقط نری با دمپایی بزنی هااا با یه چیز درست حسابی بزنش 

وردنه چوبی دارم عالیه👌😁

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:13

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

atuli

عضویت: 1400/05/11

تعداد پست: 3350

عزیزم ابن تاپیک منو یاد خودم انداخت معمولا زیاد تاپيک بقیه نمیرم .. اما  بدون تا دوبار اول یکم اذیت میشه کنارش نیستی قهری دفعه های بعد براش عادی میشه و عادت می‌کنه به اینکه  بدون تو هم میشه... به خودت وابسته کن جوری که حتی اگر بحثمون شد تحمل دوریتو نداشته باشه... راه حلشم فقط اینه که بحثای نو کم کنین  و کنار بیایی با شوهرت آگر زندگیتو دوست داری ایشالا مشکلت حل بشه شب خوش😘

1401/04/15

|

02:13

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

قلبمدسن

عضویت: 1401/03/27

تعداد پست: 966

الان ناراحتیم خیلی زیاده با این چیزا رفع نمیشه آخه😬😁 مثلا نفرین کنم یکی از خانوادش یطوریش بشه اونو ...

با خانوادش چیکار داری خودشو بگیر باور کن غیرمستقیم یکاری کنی ها دلت اونقد آروم میشه و خوشحال

1401/04/15

|

02:13

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

simsimbb78

عضویت: 1401/03/19

تعداد پست: 1011

وردنه چوبی دارم عالیه👌😁

😂😂عالییی ولی خدایی بزنش دلت به رحم نیاد

1401/04/15

|

02:14

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

فاطیییییما۷۸

عضویت: 1399/08/17

تعداد پست: 4850

وقتی بهم فهش داده بعد بروی خودشم نمیاره.تو بودی چیکار میکردی؟

عزیزم کدوم مردی عصبی نشه و فحش نده ،  اونم با این وضع اقتصادی الان واقعا فشار روشون

نعره هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمیکند،من از رفتار بی سر و صدای موریانه ها میترسم.

1401/04/15

|

02:14

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

لواسونی

عضویت: 1401/03/25

تعداد پست: 5795

این سنگین جواب دادنا و چمیدونم بهش بگی ازت بدم میاد و اتاقشون از هم جدا باشه با اینا باور کن به هیچ ...

برای من جواب داده عزیزم ،هرکس می‌تونه تجربه و نظرشو در اختیار اسی قرار بده اینکه کدومو انتخاب می‌کنه دست خودشه،نظر هرکس متفاوته چه رفتاره بدیه بعضی خانمای سایت یاد گرفتن جدا از این که نظر خودشونو میدن در تلاش هستن که راجب نظر دادنای بقیه نظر بدن بگن کی درست میگه کی غلط واقعا رفتاره بدیه🌹

1401/04/15

|

02:15

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

این زندگی ارزش غم و غصه رو نداره  میدونم دلت شکسته اگه میتونی باهاش صحبت کن و دلیل رفتارشو بپر ...

دلم باز نمیشه بخوام بهش بگم چرا دلمو شکستی عین خیالتم نیس نمییتونم قلبم داره فشار میاد ولی نمیتونم دیگه چقدر خودمو کوچیک کنم یبار تو دعوا کوچیک شدم الانم من سر حرفو باز کنم کوچیکتر میشم

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:16

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

عزیزم ابن تاپیک منو یاد خودم انداخت معمولا زیاد تاپيک بقیه نمیرم .. اما  بدون تا دوبار اول یکم ...

عزیزم من همه اینارو میدونم این ویزایی که گفتی رو همه میدونن. گفتم اگر واقعا میگی اشتباه میکنم بگو الان چیکار کنم؟ منظورت اینه من برم سر حرفو باز کنم؟ بدون شعار دادن لطفا بگو🙏🌹

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:18

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

با خانوادش چیکار داری خودشو بگیر باور کن غیرمستقیم یکاری کنی ها دلت اونقد آروم میشه و خوشحال

من دلم انقد پاکه بخدا کاری نمیتونم بکنم ولی انقد دلمو شکسته که کارش هیچججوره جور نمیشه انقدر ناراحتم برای اینکه کارش درست نمیشه بخدا همش دعا میکنم کارش جور شه ولی میدونم از بس منو اذیت میکنه درس نمیشه

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:20

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

atuli

عضویت: 1400/05/11

تعداد پست: 3350

برای من جواب داده عزیزم ،هرکس می‌تونه تجربه و نظرشو در اختیار اسی قرار بده اینکه کدومو انتخاب می‌کنه ...

بعضی جاها وقتی  تجربه داری دقیقا  مشکلات سابق زندگی خودت مياد جلو روت ... ببخشيد اما  با این راهنمایی هایی که شما کردین  من پیش رفتم تو همبن سايت بهم گفتن اطرافیان اما وقتی خودم خيلي  زجر و بدلختیشو کشیدم نمی‌تونم  ببينم  کسایی دیگه  هم مشکل من دارن و باز راه اشتباه انتخاب کنن....به هر حال هرکسی  مشکلات‌ زندگی خودشو  داره شما ام حتما یه مشکلاتی  دارین که همچین راهنمایی کردین به ایشون😇

1401/04/15

|

02:20

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشق_بارون

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 4776

برای من جواب داده عزیزم ،هرکس می‌تونه تجربه و نظرشو در اختیار اسی قرار بده اینکه کدومو انتخاب می‌کنه ...

بحث نکنید عزیزم نظر همتون برای من محترمه دوستون دارم مرسی که اومدین و راهنمایی میکنین

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1401/04/15

|

02:21

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب