من به خاطر اينكه مادرم اولش نگفت اين پسر اخلاقش خوب نيس و اجازه داد دو سال باهاش حرف بزنم ولي وقتي اومد خواستگاري گفت اين پسر اخلاقش خوب نيست و جواب رد داد بهش.. الانم تو مراسم حسابي باهاش خوب بودن و همه كارها رو باهم انجام ميدادن و من داشتم ميمردم از بدبختي و نميدونستم چيكار كنم
عزیزم من این جواب رو وقتی دادم که دلیل استارتر برای جداییشون رو نمیدونستم،درضمن من توشرایط وموقعیت ایشون نبودم و جزئیات زندگیشو وخانوادشو نمی‌دونم، نمیتونم قضاوتش کنم،گاهی شرایط طوریه که مجبوری تسلیم بشی
با عرض معذرت اصلا ادمهای ضعیف و بچه ننه رو درک نمیکنم، نه پسرش رو و نه دخترش رو! در هر صورت خدا طرف مقابلت رو نجات داد. شما اینقدر بی اراده ای که با حرف مامانت کلا قیدش رو زدی، از نظر من یه همچین ادمی ( چه پسر و‌چه دختر) اصلا ارزش دوست داشته شدن نداره و‌همون بهتر که سنتی و طبق نظر خانوادش ازدواج کنه با کسی که پدر و‌مادر اون اقا ، دختر و بپسندند و پدر و مادر خانوم هم اقا رو
خانواده کم کم راضی میشه یکی دوستای من بعد چهار سال خانوادش که به شدت مخالف بودن راضی شدن الانم خیلی دامادشونو دوس دارن انقد همو دوس داشتن که هیچکدوم عقب نکشید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
