دیشب به بابام گفتم دوستش ندارم

ناز_ال

مدیر استارتر

عضویت: 1400/06/23

تعداد پست: 5235

به خاطراینکه ترکت نکرده میگی دوسش نداری آفرین

نه به خاطر اینکه باعث شده من به این دنیا بیام

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...

1400/07/25

|

15:04

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ناز_ال

مدیر استارتر

عضویت: 1400/06/23

تعداد پست: 5235

خب حالا چرا به بابات گفتی مامانت گذاشته رفته

اون که برام هیچ ارزشی نداره

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...

1400/07/25

|

15:05

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ناز_ال

مدیر استارتر

عضویت: 1400/06/23

تعداد پست: 5235

ی سوال بپرسم اگه ناراحت نمیشی جواب بده  کارت با دوست پسرت چی شد بابات هنوز راضی نشد چیکار کردی ...

مثل قبل 

چیزی عوض نشده

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...

1400/07/25

|

15:06

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

تابانییک

عضویت: 1400/03/12

تعداد پست: 6342

منی که بابام جواب سلام مو نمیده

چرا نمیده

💚عضوگروه سبز💚 وزن شروع ۶۱ ☘️۱۴۰۱/۶/۸☘️ وزن فعلی ۵۸☺️

1400/07/25

|

15:07

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

271polak

عضویت: 1400/06/13

تعداد پست: 4833

هیچ وقت از شخصیت بابام سردر نیاوردم بعد ازدواج دومش  از بچگی مامانم پشت سرش جلو ما بهش بدو بیراه میگفت بهش انگ همه چی میزد دلیل سردی و خشک بودنم با بابام قطعا مامانمه الانم هرکاری میکنم نمیتونم خوب باشم 😐 بهت حق میدم این کشمکش های ذهنی رو داشته باشی 

قهرمان زندگی خودت باش    حدیث چشم مگو      باجماعت کوران

1400/07/25

|

15:08

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ناز_ال

مدیر استارتر

عضویت: 1400/06/23

تعداد پست: 5235

هیچ وقت از شخصیت بابام سردر نیاوردم بعد ازدواج دومش  از بچگی مامانم پشت سرش جلو ما بهش بدو بیرا ...

نه من کاری به ماجرای طلاقشون ندارم 

برام هم مهم نیست حق با کی بوده 

درباره چیزی که دیدم حرف می‌زنم 

اینکه مادرم هیچ وقت منو دوست نداشت و ازم متنفر بود 

بابام هم عاشق چشم و ابروم نبود ولی حداقل مسئولیتمو قبول کرد

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...

1400/07/25

|

15:10

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کاربر8پیش

عضویت: 1400/06/11

تعداد پست: 7167

چرا نمیده

نمیدونم 

.....دو فرزند ۴ساله    ۸ماهه

1400/07/25

|

15:12

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

271polak

عضویت: 1400/06/13

تعداد پست: 4833

نه من کاری به ماجرای طلاقشون ندارم  برام هم مهم نیست حق با کی بوده  درباره چیزی که دیدم ...

کمبود محبت داری (حرفم تمسخرانه نیس)

لازمه یکمی به خودش بیاد و محبت و علاقه اش رو بهت نشون بده بعد اینکه گفتی ناراحت شد؟!

قهرمان زندگی خودت باش    حدیث چشم مگو      باجماعت کوران

1400/07/25

|

15:13

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ناز_ال

مدیر استارتر

عضویت: 1400/06/23

تعداد پست: 5235

کمبود محبت داری (حرفم تمسخرانه نیس) لازمه یکمی به خودش بیاد و محبت و علاقه اش رو بهت نشون بده بعد ا ...

دیگه محبت و علاقش رو نمی‌خوام

نمی‌خوام گدایی کنم 

اره ناراحت شد

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...

1400/07/25

|

15:15

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

271polak

عضویت: 1400/06/13

تعداد پست: 4833

دیگه محبت و علاقش رو نمی‌خوام نمی‌خوام گدایی کنم  اره ناراحت شد

💜وقتی ناراحت شده دوستت داره اگه براش مهم نبودی حرفات رو نشنیده میگرفت

مامانت رو هم قطعا دوست داشته شاید بعد رفتن مامانت دلو دماغ زندگی رو نداشته نیاز داشته یکی بهش دلداری بده  اینکه بهت توجه زیادی نکرده باشه حق داشته حتی اگه رفتارشم بامامانت بد بوده باشه دوستش داشته 

حرفای توهم ضایعس از ته دلت نبوده ناراحت بودی یچیزی گفتی یه لحظه نبودش رو تصور کن ببین چه حالی پیدا میکنی 

قهرمان زندگی خودت باش    حدیث چشم مگو      باجماعت کوران

1400/07/25

|

15:21

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

تابانییک

عضویت: 1400/03/12

تعداد پست: 6342

نمیدونم 

بپرس دلیشو خب شاید ازدستت ناراحته

💚عضوگروه سبز💚 وزن شروع ۶۱ ☘️۱۴۰۱/۶/۸☘️ وزن فعلی ۵۸☺️

1400/07/25

|

16:31

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کاربر8پیش

عضویت: 1400/06/11

تعداد پست: 7167

بپرس دلیشو خب شاید ازدستت ناراحته

میدونم موضوع  رو

.....دو فرزند ۴ساله    ۸ماهه

1400/07/25

|

17:43

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب