شوهرم بعد ده سال دیگه هیچ جوره نمیخوام خیلی خیلی لج باز و یه دنده است بخاطر همین لج بازیش هزار جور مرض گرفتم دیشب زنگ زدم خانواده هامون که بیان یا لج بازیش تمام کنه یا طلاق بده بابام گفت اگه بگی طلاق میزنم دهنت پر خون بشه مامانم به شوهرم گفت به ما زنگ نزنید اگه مرد میایم میبریم مادر شوهرم گفت بچه تو نگه نمی دارم پدرشوهر گفت سکوت کن زندگی کن شوهرم گفت طلاقت نمیدم اگه یه بار دیگه بگی طلاق تو خانه زندانی میکنمت هیچ کس نگفت بابا این بدبخت خودش چی میخواد گفتن مثل مترسک باش روحت بکش زبانت لال کن بالا سر زندگیت باش وای خدا چقدر ما زنا بدبختیم هیچ حقی برای زندگی خودمون نداریم امروز روحم مرد براش فاتحه خوندم دعا کنید جز من زودتر بده خدایا التماس ات میکنم