می دونی چرا بعضیا می گن اول تحصیل، بعد ازدواج؟
منظور از تحصیل فرصتِ رسیدن به بلوغ فکری و بودن در جامعه و چشم و گوش بسته نبودنه
وقتی بری دانشگاه و ۴ نفرو ببینی دنیات از خونه و پدر و مادر و خاله و عمو و عمه گسترده تر می شی
و هر چی اطلاعاتت بره بالاتر، شناختت بیش تر می شه برای انتخاب همسر
وقتی درس بخونی خودت "صاحب نظر" می شی اون وقت می تونی اشتباهات خانوادت درباره ی خواستگارات رو نقد کنی و اونا نظرتو بپذیرن...
ازدواج تو سن پایین این فرصتو بهت نمی ده ک خود واقعی تو بشناسی، چون وقتی سنت کمه قطعا تجربه ی زندگیت کم تره و واقعا باید شانس بیاری ک خانواده ی همسرت و همسرت مثل پدر و مادرت دل سوز واقعی تو باشن تا تو بتونی رشد کنی و از فرصت های جوونیت ب خوبی استفاده کنی...
پس برای یک دختر، دو راه بیش تر باقی نمی مونه! یا باید "خوش شانس" باشه یا "قوی"... ب نظرت عاقلانه تر اینه ک رو کدوم سرمایه گذاری کنه؟
زن هر چی قوی تر بشه و آگاه تر بشه، شوهر نمی تونه بهش زور بگه یا فریبش بده تو زندگی و بپیچونه همسرشو...
آگاهی بیش تر زن باعث می شه ک اگه گیر شوهرِ بدجنسی افتاد، کار شوهر سخت تر بشه برای زور گفتن!
قدرت کلامی داشته باشه، از حق و حقوقش آگاه باشه، مهارت های زندگی رو بلد باشه، برای خودش کسی شده باشه... اون وقت دیگه اجازه نمی ده ک شوهرش ب خودش و بچه هاش ظلم کنه!
خب تو فکر می کنی تو دنیای امروز، برای ب دست آوردن این مهارت ها، مدرسه رفتن کافیه؟