سر مشکلاتی که توی جامعه ی الانمون هست، همسرم بسیار فرد منتقدی شده، اخلاقش خیلی خوبه درکل. ولی رفته رفته دارم نگران میشم که نکنه در آینده دچار توهم شه.اونقد بدبین شده که به برخی همکاراشم بدبینه.همش میترسم نکنه یکاری کنه که ناحقی بشه در حق کسی.نمیشه که مطمئن بود در خوبی و بدی کسی.درمورد اونایی که ظاهر مذهبی دارن بدبین شده.تا دیروز نماز میخوند البته نه به جدیت من.اونم گذاشته کنار.جالبیه زندگیمون اینه جز بحث سیاسی ما جرو بحثی نداریم.حتی خیلی شبیه بهمه اخلاقا و سلایق و ... بجز اعتقادات سیاسی و مذهبیمون.من هرروز میل به نماز و خدا بیشتر میشه و اون برعکس.از اینده میترسم.سنم داره میره بالا و نمیدونم بچه بیارم یا نه.اهل اذیت کردن نیس.خودش لباساشو میشوره.قلبم ادمو نمیشکونهخوش قیافه و درکل خوش اخلاق و مودب.اما نمیدونم این چه دردیه که ما داریم.خودشم میگه نکنه مارو جادو کردن.هرازگاهی یه بحث سیاسی تلخ که سر اون دعوامون میشه.من نمیگم همه چیو میدونم.ولی درمورد یه چیزایی مطالعه دارم و در مورد صحتش مطمئنم وقتی ازونا میگم باز قبول نمیکنه