2410
2553
یکی از بچهای دانشگاه خودمونم تو یچگی تو فقر و روستای عقب افتاده بزرگ شده بود اومد دانشگاه رشته من اد ...

آره هم کلاسی خودمم تو ۴ سال فقط ی دست کت و شلوار داشت که ندیدم حتی یک بار عوضش کنه.قالی میبافت چون پدر نداشت خرج خونه میداد.الان دکتری میخونه.خیلی زرنگ بود.

  

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

آره هم کلاسی خودمم تو ۴ سال فقط ی دست کت و شلوار داشت که ندیدم حتی یک بار عوضش کنه.قالی میبافت چون پ ...

یکی دیگع از بچها دانشگاه بود .هوشش خ پایین بود .کلا اساتید انگار ازش قطع امید کرده بودن .ولی یکی از اساتیدمون گف  چن روز پیش تو تلوزیون نشونش داد .استاد و کارشناس شده بود.

به قول جان میلتون: ذهن در جای خودش، می‌تونه از جهنم یک بهشت و از بهشت یک جهنم بسازه....قدرت ذهنتو دست کم نگیر.
2720

من 

دانشجو بودم ازدواج کردم  شوهرم حقوق خیلی کمی داشت و درس میخوند  وقتی عروسی کردیم هیچی نداشتیم  یه خونه تو محل تحصیل ( رشت) من اجاره کردیم  صاحبخونه نازنین ما خونه رو تازه خریده بود و فرشهای شش متری که کادو بهش  داده بودند رو داد به ما و ظرف و طروفش رو و حتی رختخوابش رو 

بعد که درسم تموم شد کار گیر نیاوردم دوباره ارشد قبول شدم بازم تو شهر غریب (خرم آباد)  هیچی نداشتم یادمه تو حال پذیرایی ملحفه کف اتاق بود   خیلی خیلی ساده 

شوهرم هم تحصیل کرد حین کار    ولی من بیکار بودم 

رتبه اول فارغ التحصیلی ارشد شدم ۴ سال بعد از ارشدم هم بیکار بودم همش کارم گریه بود  که بالاخره با همون رتبه اولم و مقالات  خوبی که داشتم استخدام وزارت نیرو شدم  و شوهرم هم ارتقا شغلی گرفت به خاطر مدرکش 

الان خداروشکر  هم من و هم همسرم حقوق بسیار خوبی داریم 

ولی یادم میاد با اتوبوس تا خرم آباد می رفتیم   تازه موقع ارشد بچه هم داشتم  محتاج صد تومن پول بودم   الان فقط ماهی ششصد  تومن صدقه میدم به خاطر شکر خداوند 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز