خب یه سری چیزا دستم اومد..من با همچین عادی نمیتونم زندگی کنم.چرا؟؟؟ چون من برای خودم یکسری خط و خطوط و حریما رو قائلم...هم خودم تاحالا بهشون پایبند بودم هم توقع دارم طرف مقابلم؛ ارزش های منو ارزش بدونه و بهشون پایبند باشه...چون برام مهمه که خط فکری و اعتقادیمون در یک سمت و سو باشه...
پول، اخلاق، خانه؛ثروت، چمیدونم هرچیزی که فکرشو کنی؛جای همسویی اعتقادی و تفکرات رو نمیگیره...اینکه باهم همفکر باشید،شرط لازمیه اما کافی نیست،خیلی چیزای دیگه باید درکنارش بررسی کنی...
اما وقتی از لحاظ فکری شبیه بهم نیستید؛هیچ چیزی نمیتونه این خلا رو پر کنه...
من آدم بی طرفی نیستم؛ و برام مهمه که با طرفم نمیگم تفاهم کامل؛ اما دیگه تو خطوط کلان فکری تفاهم داشته باشم...
و هرگز خودمو برتر از خدا نمی دونم که بخوام چیزی رو حلال و آزاد و بدون عیب جلوه بدم؛ که حرف خدا دقیقا نقطه ی متقابلشه...
حالا دیگه تصمیم با خودته...
تمام حرفاتو بزن بهش و سرسری از این چیزا نگذر...مرگ یکبار شیونم یکبار