2726
عنوان

بچه ها، برادر شوهرم قراره شبا خونمون بمونه، به نظرتون درسته؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2730 بازدید | 102 پست
بله عزیزم باید باهم بریم خونه ی یکی از اقوام برای یه کاری اما برادرش شبا قراره خونه ما بخوابه تنها

به نظر من اشکالی نداره اما اگه اتاق خواب اختصاصی برای خودت و همسرت داری درشو قفل کن

تو رو خدا منو لایک نکنید
همون دیگه پرت کرده که با شوهرت دعوا کنی به جاش بیا اینجا تاپیک بزن اون خیر زندگیت نمیخواد

ادم خودش باید عاقل باشه با حرف کسی پر نشه حتما گفته داره میاد اونم نطرش گفته دلیل نمیشه دسمن زندگیش باشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آره بخدا باز خوبه مشورت کرد وگرنه فکر کنم میخواسته دادخواست طلاق بده😐

ای بابا

شما هم خیلی شلوغش میکنی عزیزم

یه مشورت کردم اینجا، قرار نیس که شما تصمیمات منو پیشاپیش پیش بینی کنی !

خدا رو هزاران بار شکر 💕

من به شخصه تنها جایی که اصلا دوس ندارم کسی توش سرک بکشه اتاق خوابمه 

ناموسیه! اصلا نمیتونم تحمل کنم غریبه ای تنها توی خونم باشه حتی داداشم. ولی اگه در اتاق خوابو قفل کنم دیگه مشکلی نیست

تو رو خدا منو لایک نکنید
2728
همون دیگه پرت کرده که با شوهرت دعوا کنی به جاش بیا اینجا تاپیک بزن اون خیر زندگیت نمیخواد

آره عزیزم درست میگی

کلافه بودم واقعا

الان خدا رو شکر کردم که اون لحظه سکوت کردم و بعد از حرفای جاریم چیزی به شوهرم نگفتم

خدا رو هزاران بار شکر 💕
عزیزم هر چیزی که باعث میشه زندگیت شیرین تره همون کارروبکن .مثل همین احترامی ک میزاری ب خانواده همسرت ...

ممنونم ازت عزیز دلم

واقعا حرفات قشنگ بود، یادم میمونه حتما

مرسی مهربون 💙

خدا رو هزاران بار شکر 💕
حالا اگه خواهر خودش بود میگفت بیا مشورت هم نمیکرد نمیدونم چرا زن ها با قوم شوهر بد شدن🙄

فکر کنم مضرات نی نی سایته🤨

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ادم خودش باید عاقل باشه با حرف کسی پر نشه حتما گفته داره میاد اونم نطرش گفته دلیل نمیشه دسمن زندگیش ...

درسته ولی مشخصه جاریش درست راهنمایش نکرده

بعضی ها دو بهم زن هستن

💕خداجونم بغلم کن به آغوشت محتاجم💕     تایپ  و تحقیق؛ دانلود مقاله و پاورپوینت با کمترین قیمت انجام میدم
ای بابا شما هم خیلی شلوغش میکنی عزیزم یه مشورت کردم اینجا، قرار نیس که شما تصمیمات منو پیشاپیش پیش ...

شمارو نمیدونم‌گلم

اما تاپیکای بشدت مسخره ای راجع به طلاق دیدم که برای هیچ چیز عجیب نیست😐

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
آره عزیزم درست میگی کلافه بودم واقعا الان خدا رو شکر کردم که اون لحظه سکوت کردم و بعد از حرفای جار ...

خداروشکر 

از این به بعد زود تصمیم نگیر🌹

💕خداجونم بغلم کن به آغوشت محتاجم💕     تایپ  و تحقیق؛ دانلود مقاله و پاورپوینت با کمترین قیمت انجام میدم
ادم خودش باید عاقل باشه با حرف کسی پر نشه حتما گفته داره میاد اونم نطرش گفته دلیل نمیشه دسمن زندگیش ...


عزیزم شما جاری من نیستی مطمئنا، منم با جاری شما متفاوتم، پس بهتره هیچکدوممون هم دیگه رو قضاورت نکنیم

حتما یه سری کارا از جاریم دیدم که میگم مثل دشمنه، اشتباه از منه که باز از کاراش میگذرم

شما خودتو توی قالب جاری من نذار که عصبی بشی

خدا رو هزاران بار شکر 💕
درسته ولی مشخصه جاریش درست راهنمایش نکرده بعضی ها دو بهم زن هستن

اخه منم رک هستم بعد بی منطورحرف میزنمولی جاریم بدبین بود من باهاش قطع ارتباط کردم یبار اومد هی از شوهرش گفت که خرجی نمیرسه اینا بعدم گفت نگی به کسی نگفتم به کسی ولی هم قدمش حرف نزدم چون اکه حرف میزدم خودش اومده بود حرف زده بود اگه من جیزی میگفتن میگفت قرص داشت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز