سوپ درست میکنه مزه مرگ میده و تا تهشو تو حلقم نریزه ول نمیکنه
یبار تب داشتم 38 بود ولی افتاده بودم کلا طاقت تب ندارم
میخواس محبت کنه مثلا اومد پاشویه کرد دستمال خیس گذاشت چشمت روز بد نبینه تبم رفت رو 40!
از دکتر اومدیم اعتراف کرد با آبی که توش قالب یخ انداخته بود میخواسته تبمو بیاره پایین
هیچی دیگه همون جا گفتم من جلوت جونم دادم تو ازم پرستاری نکن😐