2726
عنوان

خیلی مسخرس اما به خاطر یه خاطره تلخ

| مشاهده متن کامل بحث + 1200 بازدید | 103 پست
ی جایی خوندم نوشته بود اگه بدونید مردم انقدر که نگران سرماخوردگی خودشون هستن اندازه اون از مرگ شما ن ...

اره خودمم اینارو می دونم اما چرا نمی تونم بهش عمل کنم

خداروشکر

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

وای چه حال پدرشوهرت گرفته شده.

آره بعد گف من دلم اونروز ازت شکست تو تحصیل‌کرده ای تو جمع اون حرفو زدی

منم گفتم منم دلم خیلی بارها شکست اینهمه قسمت دادم جلو فامیلا خودتو نشون بده ندادی منم عمو حمیدو نشون دادم ک همه خواستگاریم هم عقدم هم عروسیم بوذ

الانم حق پدری نداری

ترو ب خیر مارو ب سلامت

الانم 2ساله ندیدمش

اره خودمم اینارو می دونم اما چرا نمی تونم بهش عمل کنم

چون وقتی به ذهنت میاد سریع دوری نمیکنی،پاشو،جاتو عوض کن،تغییر حالت ،تغییر مکان،نماز،آهنگ،هر چیز خوب دیگه ای خودتو مشغول کن

2728
ای بابا عروسی‌های رمانتیک و بدون دردسر واس رمان‌ها و فیلمای ب خدا من شب عروسیم فقط میخواستم زود تموم ...

اره حرفتون کاملا درسته خودمم می دونم اما نمی تونم خودمو کنترل کنم خودم میگم از الان لذت ببر بی خیال گذشته باز چنددقیقه بعد یادم می افته فقط خدا نگذره از مادرشوهرم

خداروشکر
آره بعد گف من دلم اونروز ازت شکست تو تحصیل‌کرده ای تو جمع اون حرفو زدی منم گفتم منم دلم خیلی بارها ...

منم بعدش سر مراسم مکه مادرشوهرم نرفتم جلو فامیلاش ضایع شد اما دلم خنک نشد...

خداروشکر
اره حرفتون کاملا درسته خودمم می دونم اما نمی تونم خودمو کنترل کنم خودم میگم از الان لذت ببر بی خیال ...

تازه ت وعروسی مام جاریم هی میگف دیجی ب من آمار میده ب برادرشوهر میگفت برو دعواش کن

میخواست شر راه بندازه

حالا این مشرق بود دیجی بدبخت مغرب

برادرشوهرمم مست بوده گفته عب نداره😂😂😂

چون وقتی به ذهنت میاد سریع دوری نمیکنی،پاشو،جاتو عوض کن،تغییر حالت ،تغییر مکان،نماز،آهنگ،هر چیز خوب ...

اخه فک کن مثل الان ساعت پنج از خواب بیدار شدم این فکرا نذاشت دیگه بخوابم

خداروشکر
افرین که تونستی به خودت مسلط بشی دعا کن منم بتونم و تلخی های گذشته رو فراموش کنم انشاالله همیشه خوش ...

ممنون عزیزم. امیدوارم شما هم یه راهی برای فراموش کردن مشکلاتت پیدا کنی. چون تنها کسی که میتونه بهت کمک کنه فقط خودتی. موفق باشی

   خرم آن روز کزین منزل ویران بروم. راحت جان طلبم وز پی جانان بروم   

ببین عزیزم داری زیادی بزرگش میکنی تو مراسم مادرشوهرت بی محلی کرده تو هم همونجا عکس العمل نشون دادی این یه چیزه طبیعیه کارخوبی کردی کاره بدو مادرشوهرت انجام داده که زن به اون سن وسالی تومراسم پسرش این اداها رو درمیاره حالام خودتو بااین فکرو خیالا اذیت نکن همه توعروسیشون یه اتفاقایی می افته که باب میلشون نبوده نشین برا خودت از کاه کوه نساز زندگیتو بکن به فکر برنامه های آینده ات باش 

خنده داره که باید برای دکترووکیل شدن آموزش ببینی ولی برای پدرو مادرشدن نه !هرهالویی میتواند پدرومادربشه حتی لازم نیست تویه سمینار یه روزه شرکت کنه...
مادرشوهرمو که واگذار کردم به خدا من حریفش نمیشم 

بابام پلیسه   اونموفع ب من گفت تو حریف مادرشوهرت نمیشی  اینا خیلییی سلیطه  هستن....خدا ترکوندشون  خداشاهده الان موش شدن پیشم...من احترام میزارم ولی دلم صاف نمیشع باهاشون  له له میزنن برن خونشون   بیان خونم   رفت امد داشتهدباشم بخندم بهشون و هزار کارردیگه    دوماه یبار میرم خونشون اونم باید دعوت کنن   دررحد دوساعت میشینم عین غریبه ها    بازم شاخ هستنا ولی میدونن ب هیچ جامم نیستن...بابام میگفت تو این زنرو چجوری ادم کردی...تو دلم گفتم دلشکست کم کاری نکرد منم پناه بردم بخدا ک ببیین

بماند که میشد کنارم بمانی؛نماندی😢بماند ک کار دلم را ب حسرت کشاندی😔
من فقط یه لحظه عصبانی شدم جلو مهمونا با شوهرم تند صحبت کردم اونم هیچی نگفت این شده بلای من

تمام اون شب و ول کن    رفتار شوهرت  چیجوری بود؟الان چجوریه

بماند که میشد کنارم بمانی؛نماندی😢بماند ک کار دلم را ب حسرت کشاندی😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730