خواهر شوهر موذی و شوهر ساده من

ولشون کن شوهرت خودش ازت دفاع میکنه قهر شونم که به تو ارتباط نداره خودشون ازپس هم بر میان شوهرت به غیرتش بر خورده حق داره

بی خیال شو چون هرکسی ک قضیه رو میدونه خودش میفهمه ک ربطی ب تونداره اگه کاری کنی فقط خودتو بد میکنی

عزیزم نمی‌دونم چه کاری درسته یا نه؟

من تجربه مشابه دقیقا همین مورد تو زندگی فامیلامون دیدم.

مادرشوهره صیغه میشد. پسرش باهاش قهر کرده بود، ولی عروسه تا یکی دوسال حتی خودش تنهایی می‌رفت دیدن مادرشوهره. کادو میگرفت به زور شوهره رو میبرد. که به بقیه بگه من عامل مشکل نیستم. شوهره تا یکی دو سال نمی‌رفت ولی کم کم راضی شده بود بیاد.

باز مشکل پیدا کرده بودن قطع رابطه کامل بودن. ولی اینقدر فشار به پسره اومد که یک هفته غیبش زد. کلا زد زیر زندگی و کامل رفت طرف مادره. 

آخرش هم زندگی دختر مردم رو از هم پاشیدن. کسی که هیچ تقصیری نداشت.

هر طور شده وادار کن شوهرت بره، یا اینکه خودت برو به بقیه نشون بده که شوهرت خودش قهره. وگرنه از چشم تو میبینن

عزیزم تجربه منه تا کسی رک وراست حرفی رو به روی خودت نزده پیگیر نشو مخصوصا مرداگاهی جملات رو اشتباهی میفهمن ومیگن الان شما زنگ بزن به خواهرشوهرت واونم حاشا کردکه من نگفتم بنطرم تا اتفاقی نیفتاده شما ازخودت دفاع نکن اگه حرفی دراومد ومشکلی پیش اومد اونوقت یه کاری بکن

مهم شوهرته که طرفدارته بقیه برات مهم نباشه چی میگن بزار هرکی هرچی دوست داره بگه مرده همیشه یه حرفی برای گفتن دارن حتی اگه اون طرف امامزاده باشه

نه 

شوهرت جوابش داده دیگه

اعصاب داری 

قاعدتاً نه تو به بقیه میگی که مادرشوهرت اینطور آدمیه چون باعث سرافکندگیه ، نه شوهرت میگه نه خانواده شوهرت که ابروشون در خطره.

بقیه از چشم تو خواهند دید.

منم فامیلمون فک میکرد اگه بی اعتنا باشه موضوع پسر و مادره . ولی زندگیش رو جهنم کردن.

پسره کامل رفت طرف خانواده ش، عقده های چند سال دوری و کار مادرش رو سر دختر مردم درآورد. یک هفته هیچ خبری ازش نبود رفتیم کلانتری دنبالش می‌گشتیم. رفته بود خونه مادره. اونا هم موذی اظهار بی اطلاعی میکردن. نمیخوام استرس بهت بدم. ولی خودت پیگیر بشو اتمام حجت کن با خانواده شوهرت و شوهرت. خودت هم به زور شده برو. من این تجربه تلخی بود که خودم شاهدش بودم

باور کن هرچی میگذره ادما غیرقابل تحملتر میشن

اگر کسی قراره با حساب حرف یکی رو شما قضاوت کنه

اول اخر میکنه. پس اول اینکارو کنه بهتره

به نظرم بهتر

اصلا بگن شما مخالفی.این یعنی برای خانوادت ارزش قائلی

ببین بالاخره شوهرت پسر اون مادر هست. هیییییچ کس از خانواده خودش قطع نمیشه. هییییچ کس نمیتونه بطور کامل از خونواده ش چشم پوشی کنه

شوهرت الان خیلی تحت فشاره. هم کار زشت مادرش هست، هم قطع رابطه ست. هم فشار اطرافیان که چرا رفت و آمد نمکنین.

شما باید با شوهرت اتمام حجت کنی که سر تو این مسایل خالی نشه . 

خودت هم رفت و آمد کنی و به بقیه بفهمونی به طریقی تو فامیلشون تو حرفها یا اینکه تو رو اونجا ببینن که شما رفت و آمد می‌کنی . اون پسرشون هست که باهاشون مشکل داره . من اینقدر فامیلمون مظلوم بود کادو روز مادر میبرد برا مادرشوهره.

پشت تلفن زنگ میزدن فحشش میدادن، اومده بود رو تخت این بدبخت صیغه شده بود پسره برا مادره مکان جور کرده بود آخرش انتقامش رو از زندگی خودش گرفت. بس که اعصابش رو خورد کردن

نه شما واسطه آشتی نشو. 

فقط به شوهرت بگو ببین من باعث جدایی شما نیستم . بعداً از چشم من نبینی. 

شما خودت هم برو رفت و آمد کن

به خواهر شوهرت هم غیر مستقیم حالی کن که از مسایل خبر داری ولی رک نگو. خودشون حساب کار دستشون میاد . جلوی فامیلاشون برو تا ببینن شما مشکلی نداری و بعداً حواهرشوهرت به بقیه نتونه بگه که شما باعث اختلافی . 

اصلا اینکه چرا دعوا شده چرا بحث پیش اومده اصلا خودت رو مطلع نشون نده. 

به بهونه یه عیدی مراسمی برو . جلو بقیه تحویل بگیر. نوشته هم از شوهرت بگیر که تورو مقصر این بحث ندونه. بگو هرکار خودت میخوای بکنی ولی بدون من مشکلی ندارم.

این شوهر فامیل ما همچین دو آتیشه بود. یه حرفهایی پشت سر مادره میزدهههههه

آخرش هم داغون کرد زندگی دختره رو. با مادر و خواهراش ریخته بودن سرش میخواستم بزننش. یه آدمایی بودن. خدا نگذره ازشون . 

یا خدا😐😐😐😐