امشب خودم دلم حسابی ازش گرفته بود اومدم اینجا پیامهای بچه هارو میبینم ک میگن چقدر با باباهاشون خوبن ...
دقیقا منم امروز اینقدر از دستش دلم پر بود پیاما خوندم که اینقدر عاشق باباشونن برام غیر قابل باوره . چون من به غیر از ظلم چیزی از بابام ندیدم اصلا دلم نمیخواد بگم این بابامه
خدایااا کاش دو دقیقه رگ گردنو ول کنی بیایی جلوم بشینی ببینی چمه....
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
بچه که بودم ازش میترسیدم ، بزرگتر که شدم بهش احترام میزاشتم و خیلی خجالت میکشیدم ازش و خشک رفتار میکردیم ،ولی الان که ازدواج کردم و مادرم فوت شده ،درد دلم و میبرم پیشش و عاشق دخترمه و منم خیلی دوستش دارم ، ونمی تونیم بیشتر از یه هفته دوری هم و تحمل کنیم.
خدا مرگ بده این زن داداشا رو...زن داداش منم باعث شد داداش من باهام حرف نزنه، هیچ وقت نمیبخشمش...
از بابام متنفرررم چون داداشم تو دخل و خرج کمکش میکنه زنش و خیلی لوس کرده من به خاطر دخالتهای بابام و مامانم خییلی زندگیم بهم ریخت ولی الان هیچ کدومشون رو ندارم
با پدرم اختلاف سلیقه زیاد دارم گاها رودر روشون قرار میگیرم از موضعم دفاع میکنم ایشونم حالا یا به خاطر محبتی که دارن یا به خاطر بزرگیشون کوتاه میان و سکوت میکنن ولی هم من پدرمو عاشقانه دوست دارم هم پدرم منو دوست داره با اینکه کلامی به زبان نمی یاریم این تو تک تک رفتارا و حرکاتمان مشخصه
من با بابام خوبم،البته گاهی اوقات دعوام میکنه،اما اگه من کار اشتباهی کرده باشم میرم و معذرت خواهی میکنم،اما بعضی از رفتارهاشون رو اعصابمه،مثل یه هفته پیش رفته بودیم روستا خونه مامان بزرگم،بعد من کلا همش با داد حرف میزنم یا کلمات بد به کار میبرم بابام بهم گفت اگه اینجوری کنی دیگه اجازه نمیدم بری کوهنوردی،منم تن صدام رفت بالا بابام اومد تو جمع دستمو گرفت بردم تو اتاق کلی دعوام کرد منم بغضم گرفته بود رفتم بغل مامانم،هنوزم اعصابم خورده،چیکارکنم بنظرتون😞