سریال ستایش

دعوت بکارنکردن به برنامه(مصاحبه دعوت میکنن بازیگر هارو برااون) اینم رفته بیشور حقشه 

حتما پولشم هست عزیزم 

میدونم منم میگم نباید این همه جوونش میکردن.

نه عزیزم مادرشوهرم پیر شده انقدر گفته جوونم همه فکرمیکنن جوون انقدر گفته مریض نیستم مریض نشده البته برامریضی شانسم داره که سرماهم نمیخوره 

امّا صورتش انقدر کرم ارایش زده  وقتی نباشه میبینی چروک

پدرشوهرم پول واختیارخودش دست مادرشوهرم

مادرشوهرم میگه برو بیا نرو کلا نیا بخور نخور حتی عروسی برادرزادشم بگه نرو حق ندارن برن(هم شوهرم هم پدرشوهرم هم من هم دامادشون) کلااختیارتمون دست مادرودخترشه

پدرشوهرمم که هرچقدر کار کنه پولاش دست این به پدرشوهرم هرزگاهی پول جیبی میده

عجب مادرشوهری خوشبحالش اینقد سرزند است عروس خانم شماهم یادبگیر کم نیاری پیشش یه وقت

من اعصاب کرده داغونم کرده

خیلی بحث میکنن پارسال که جهازم بردم دیدن بابام چیاخریدن عوض خوشحالی دیونه شده بودن بیچاره پدرشوهرم اکثرا وسایل خونشون عوض کردن هم کوچکها هم بزرگها گف چیم ازعروس کمه برام طلا نخرید توتالار کادونداد فقط پول داد اونم بسته بندی کرده بودادم فکرمیکرد چندنیلیون پول خونه دیدم همش وسطا۵۰۰تومن بود شمردم دیدم۲۰۰تومن