انشالله عزیزم . اصلا استرس هیچی رو نداشنه باش همه چی مثل نوار فیلم میگذره . فقط یه نصبحت خواهرانه من زایمان‌کردم خیلی درگیر این بودم که مهمون اومد الان مادر شوهرم چی گفت یکم اعتماد به نفسم پایین بود همه ی این احساسات تو خودم بودها بروز نمیدادم اون چطودی رفتار کرد مهمون اومد جی خورد فلان و فلان... باعث شد شیرم کم شد . تو فقط و فقط به خودت و نی نی اهمیت بده و لذت ببر تا میتونی عشق کن با همسرت و نی نی
عزززیزم،باشه،ممنونم از راهنمایی هات
حتما
الان که خداروشکر هیچی برام مهم نیست
اومدم خونه ی مامانم برای زایمان و خودم شهر دیگه ای ام،فامیل خیلیییی زیاد داریم و میدونم خیلی زیاد میان دیدنم،مامانم میگفت اصلااا غصه نخور،مهمون اومد حتی سرت هم بلند نکن،من میگم حالش هوب نیست،بیاین بریم توی هال تا پذیرایی بشین
من کلا خیلی حرص میخورم،آخه فامیلامون خیلییی بدجنسن و واقعاااا کخ دارن،مخصوصا فایلای بابام و مادرشوهرم
من به مامانم گفتم اصلا از اتاق بیرون نمیام و دراز میکشم رو تخت،از هیچکسسسس هم تو اتاق پذیرایی شیرینی و... نکن،که دو ساعت تو اتاق نشینن و سوال پیچم کنن،پذیرایی فقططط تو هال
ده دقیقه پیشم بشینن و برن تو هال
