صبج بچه هامو فرستادم خونه بابام از ساعت 10 صبح دعوا کردیم تا 3 بعدازظهر از حرصش اومد لگد بزنه به میزی که پیش ستون وسط خونه بود پاش خورد به ستون.برادرشوهرم اومد بردنش بیمارستان مچ پاش موترک برداشته گچ کردن الان هم رفته سرکارش .بچه ها حالم خوب نیست تو تاپیک های قبلیم هست از چی دلخورم .بهشگفتم تا اخر تابستون مثل همخونه باشیم بعد (طبقه بالا مادرشوهرم میشینم دو ماه دیگه خونه ای که خریدیمتعمیراتش تموم میشه قراره اسباب کشی کنیم ت)گفتم تو اسباب کشی تو برو اونجا منم وسایلمو برمیدارم میرم خونه بابام یا پول مهریه امو برو یه واحد اپارتمان بخر مستقیم برم اونجا😓😓😓
من هیچکدوم از تاپیکهاتو نخوندم ولی از حسی که الان ازت گرفتم فهمیدم بیماری. حتما برو پیش روانپزشک و حتما حتما داروهایی که میده مصرف کن بعد از مدتی متوجه ایرادات خودت میشی
"مهم بودن" در نگاه دیگران را فراموش کن،،، "روزنامه روز شنبه، زباله روز یکشنبه است "
سلام دوست عزیز، من بهت حق میدم از بعضی رفتارای شوهرت بدت بیاد. ولی بنظر من قبل از لینکه اقدامی برای طلاق انجام بدید، حتما پیش،یه مشاور خوب برید و اگر همسرت هم همراهیتون کرد چه بهتر باهم برید. قشنگ و واضح تمام مشکلاتتون رو با مشاور در میون بزارید، طلاق کلا چیز خوبی نیست مگر در مواقع خیلی اضطراری بخاطر همین همیشه آخرین راه حله. امیدوارم که هرچه زودتر مشکلاتتون به خیر حل بشه و به آرامش برسید.