ببینید بابام چی گفته به مامانم به کلی ابروم رفت صفحه 5

مدیر

عضویت: 1397/04/23

تعداد پست: 15333

من خیلی پرموم به قولی با بز نسبت فامیلی دارم کنکوریم واین مدت اخیر به خودم نمیرسم اون روز نوبت لیزر داشتم فقط صورت بابام برگشته به مامانم گفته بزار کل بدنشو لیزر کنه البته دکتر ی وقت از دینش پا به فرار نزاره

یکم ابرو داشتیم اونم به فنا رفت

سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب

1398/03/28

23:44

6 نفر لایک کرده اند ...

تبـادل نـظر

تبادل نظر

تبادل نظر

ببینید بابام چی گفته به مامانم به کلی ابروم رفت

ارسال نظر شما

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

یکی با اسم و عکس من اکانت فیک ساخته...کمک

یک روزی به شوهرم خیانت میکنم اینو قول میدم

چقدر بده تنها دختر کلاس باشی تو دانشگاه همه پسر باشنننن

تاپیک های به روز شده

این جین قشنگه یانه؟؟

۲۳ سالمه و دوستم بهم گفت مفت خور🙃

باطل کردن جادو

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

تو بچگی از چه وسیله ای میترسیدی

یک دنیا دلتنگیِ من

بیایین عکس بزاریم آدم شناسا بیان

امروز با کلینیک

پرسش و پاسخ

پرسش و پاسخ

پرسش و پاسخ