دلم خیلی گرفته از مادرم

می دونم دختر چی میگی ...منم هفتاد درصد جهازم رو خودم با قرض گرفتم ...با اینکه پول داشتند ولي می دونستم دلشون نمی خواد بدن و بعد منت می گذارند ...اگر نداشتند غمی نبود ...الان هم حتی سالی یک. بار هم دعوت مون نمی کنند خونه شون ...تا پارسال خودم گاهی غذا می پختم و می رفتیم خونه شون می خوردیم ...اما دیگه تا کی ...😡😡

من چی بگم استارتر عزیز. که وقتی ازدواج کردم مادرم بیمار آلزایمر بود و تمام مسیولیت دکتر و غیره اون بعهده من بود. وقت ازدواجم همه عزا گرفته بودن که چی به سر مادرمون میاد. خودم جهازمو خریدم و عروسی هم نگرفتم. ولی خواهر و برادرم حتی نکردن یه جعبه شیرینی خونم بیارن. بعد از ازدواجم هم مادرم رو بارها بردم خونم و ازش نگهداری کردم. بعد از بارداری دیگه نتونستم . تو تنهایی با  بارداری سختی که داشتم و استراحتی بودم مجبور شدم سر کار نرم و بمونم خونه. خونه پدریمو فروختن و سر ارثیه اختلاف شد. خواهرم دوران بارداری یه سر بهم نزد. موقع زایمانم همه مهربون شدن و اومدن دیدنم ولی دیگه چه فایده . منم به روشون نیاوردم و هنوزم میرم و میام ولی ازشون دلگیرم. دخترم یکساله که شد مادرم فوت کرد و .... واقعا بخاطر تمام تنهاییها و مسائلی که تو اون دوران برام پیش اومد خیلی از دست خانواده ام رنجیدم. ولی مادرم هیچ گناهی نداشت و بدون اون زندگیمو شروع کردم و دارم ادامه میدم. به هر حال مادرها از روی عمد چیزی نمیگن. به دل نگیر شاید مادرتم از نطر روحی خسته اس . حالا یه حرفی زده . سعی کن فراموش کنی اگر نه به خودش بگو که از دستش رنجیدی تو دلت نگه ندار . حتما اونم دلیلی برات داره. موفق باشی و امیدوارم خوشحالی از هر طرف برات بباره. 🌹🌷🌷

من دقیقا درکت میکنم منم بی محبتی زیاد دیدم از طرف مادرم منکه فقط خدارو دارم 

ممنونم خدا مادر شما رو هم حفظ کنه. این علایمی که میگی مال افسردگی و خستگی روحیه. شاید مادرت تو زندگی زیاد سختی کشیده و خسته اس. ممکنه کم خونی یا تیروئید هم داشته باشه. چون منم اخیرا خودم خیلی عصبی شدم و آزمایش دادم دیدم کم کاری تیروئید دارم. بچه خیلی از آدم انرژی میگیره مادرتم شاید زیاد برای بچه هاش وقت میزاره و آخرشم انرژی کم آورده.