امروز رفته بودم خونه مامانم بعد از ظهر رفتم خونه بابا بزرگم شوهرم زنگ زد با توپ پر که یسره ولی مامانت وله تو ام ول شدی مامانمم شنید ناراحت شد با مامانمم بحثش شد هر چی دلش میخواد به خانوادم میگه الانم اوردم خونه مامان جوووونش 😡😡😡😡😡😡
يعني بعد دو سال هنوز كليد خونتو نداري؟!؟ بعدم سر از خونه بابابزرگو اينا ميتوني دربياري تو راه برگشت ...
خودش اومد سراغم میگم که خونه پدر وپدرشوهم روستاست نبردم نشسته بودم تو ماشین کوچه شلوغ وایستاد بد دهنی کردن و بیا پایین انقدر خجالت کشیدم نمیتونم باهاش پر کنم پولیم بهم نمید۶ که بتونم کلید بزنم برا خودم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.