خانم ها باردار ماه نهم ...هفته 37

عزیزم گفتم که گیر چه خانواده ی عجوبه ای افتادم مامانم بنده خدا هر سری اومده از اودنش پشیمون شده 

جارینم موند خونه ی خودش و نرفت خونه ی مادرش اما مامانش اومد کمکش نمیدونی چه بالایی سرش اوردن 

حالا مادرجاریم بنده خدا از صبح تا غروب میومد و شبا رو نمیموند اما اینا چنان بلایی سرش اوردن و شبا اینا میرفتن سر میزدن کلی سر جاریم منت کردن 

حالا من مامانم اصلا شرایطشو نداره چه خونه ی خودش چه اینجا ازم مراقبت کنه اما بخاطر اینکه دهن اینا بسته بشه و منتی به سرم نباشه میرم خونه ی مامانم 

حالا اینا شوهرمو یاد میدادن که بنده خدا مادرزنت شرایطش طوری نیست از ارزو نگه داری کنه بذار بمونه خونه ی خودت ما هواشو داریم 

به شوهرم گفتم ببین اگه شده برم خونه ی مامانم و مجبور بشم کارامو خودم کنم میرم اما منت نمیکشم

به قول دوستمون بهتره با زبون خوش و محکم بودن نظرتو بگی. 

البته با این شرایط خونه مامانت بمونی آرامش بیشتری خواهی داشت. 

خیلی هم سخت نگیر هر کار از نظر خودت بهتره انجام بده

مرسی راست میگی اما گلم تو که نمیدونی تا اخر عمر همش اینا میخوان از اینکه خونم نامرتب بوده و کمک کردن بگن 

چون شاید توظاعر هواتو دارن اما بعدش کلی منت به سرت میذارن اخه همرو به چشمم دیدم که چقدر پشت جاریم گفتن

جاریم رفت زایمان خونش یه جارو برقی میخواست و یه گردگیری 

خواهرشوهرم رفت تمیز کرد بعد میگفت وااااا یعنی فلانی نمیتونست نشته بود گردگیری کنه 

یا تو بیمارستان گیر داده بودن به جاریم که ما پیشت میمونیم بعدا کلی منت سرش گذاشتن

الانم میگن مامان ارزو شرایطشو نداره بره بیمارستان اما من از مامانم خواهش کردم خودش بیاد

اگه خواهرم بیاد مادرشوهرم اینا جنگ میندازن بخاطر همون میگم مامانم باشه 

حالا جلو شوهرم میگن ما میریم مراقب ارزو میشیم منم هر چی میگم راحت نیستم متوجه نمیشن 

اخر شوهرم گفت ارزو میگه بخوام برم دستشویی و...با مادرخودم راحتم و نمیتونم با خواهرات برم

پس اصرار نکنید 

ببین اگه از رو خوبی بود و منتی به سرم نبود من از خدام بود ازشون کمک بگیرم اما بعدا میدونم چی تو انتظارمه

خیلی این روزا ذهنم مشغوله دیگه بیخیال استرس درس و دانشگاه شدم الان فقط استرس زایمان و بعدش رو دارم 

اصلا نمیتونم با خودم کنار بیام و منت به سرم باشه الهی خدا خودش به همه ارامش بده برام دعا کنید 

نگرانی و استرس همیشه هست و میتونه این روزاتو خراب کنه

یا خدایی نکرده یه اتفاقی واسه خودت یا نی نی بیفته

همه چیز رو بسپار بخدا و واسه خودت کارای آرامش بخش انجام بده برین پارک آروم قدم بزن و حموم آب ولرم هم خوبه

این روزا میاد میگذره به خودت سخت نگیر 

چه معلوم بقیه هم اصلا به شرایط شما فک میکنن یا نه فقط به خودشون

پس الان خود خواه باش و به خودت برس حیف یه مادر تو این شرایط و یه نی نی ناز نیست که بخاطر رفتار چند نفر حالشون بد بشه

الان هر چی آروم تر باشی زایمان و دوره نقاهت بهتری خواهی داشت

الهی فداتشم که با حرفات آرومم کردی 

انشالله نی نیتونو همگی سالم بغلش کنید انشالله خودتونم سلامت باشید 

ممنونم عزیزم

سلام عزیزان منم هفته ۳۷ هستم و سز دوممه شبا خواب ندارم و سنگین شدم و استرس عمل دارم

سلام من امشب 36 هفته ام تموم میشه شکم وکمرم درد داره دیشب خیلی اذیتم کرد حالا یکشنبه نوبت دکتر دارم تاریخ دقیق سزارینم معلوم میشه ان شاا...20 خرداد هست