ایناروک گفتین یاد ی خاطره اوفتادم دوران ابتدایی بودیم دوستم داش از فامیلشون میگف ک اره خیلی محجبه و خانومه و میگف حتی پیش شوهرش چادر سرش میکنه ینی اینجور خوبه منم ک خنگ میگفتم جدی چ خوب واسه مامانم تعریف کردم ک اره فلانی از بس محجبس پیش شوهرش حتی باچادره ،مادرم گف اینجور محجبه بدردنمیخوره منم اون موقع جشن عبادت گرفته بودم خیلی ت فاز اینجور چیزا بودم سخ پافشاری نیکردم ک خوبه
امشب به ماه نگاه کردم و یک لحظه چهره‌ی همچون مه تو را به خاطر آوردم و دلم بیقراری کرد.. کاش میشد ماه را در آغوش گرفت و بوسید....
من میتونم خیلی عاشقانه بنویسم فکر میخواد.. شعرم مینویسم...اما همسری ندارم
گـاهی ازبرای تونوشتن کم میاورم
بــاورکن
تمام این شعرهابهانـســــت
تنهامیخواستم بگویـــــــم
دلم چقدربرایت تنگ شده است.....
دوستــت دارم همســـــرخوبم
گلایه ازتکراری بودنش نکــــن
مشکل ازمــــن نیســــــت
توزیادی دوست داشتنی هستی!
ب نام مكانيك قلب هاي تصادفي😊 اخرشم بنويس نمك در نمكدان شوري ندارد دل من طاقت دوري ندارد🙃
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
