به دوستم بگم؟

ببین وقتی میبینی یکی جلو چشمات زجر میکشه و تو کاری نمیتونی بکنی چی؟من اگه بگم مادرم جلو چشام آب میشه....واقعا طاقت نداره....شک کرده بود...من هی گفتم با بابا صحبت کن ببین چرا رفتارش اینجوری شده و....میگه حرف زدیم بهتر شده....باور کن اون دو شب که من خونه بودم و مامانم واقعا شک کرده بود حالش خیلی بد بود ....اصلا انقدر گریه کردم که حد نداشت...طفلی اصلا یه حال بدی بود....میترسم

بنظر من مادرم باید یکم بیشتر به پدرم توجه کنه....این کمبود رابطشون رو قشنگ حس میکنم....به مامانم گفتم سربسته که بیشتر باهم حرف بزنیم اگه مشکلی هست انقدر دور از هم هرکی پی کار خودش نباشه....ولی واقعا بیشتر ازین گفتن شک برانگیز و دخالت از سمت فرزند طلقی میشه

[QUOTE=88080945] ببین ترس از واقعه از خود واقعه بدتره، چون همش میترسی که چی پیش میاد در حالیکه وقتی پیش میاد تصمیم م ... [/QUOTE

میخوام برم مشاوره .... حس میکنم خانوادمون داره  نابود میشه😔 خواهرم از وقتی فهمیده رفتارش واقعا لج بازی شده....به بابام دیگه مثل قبل اعتماد نداره....میگه از بابا بدم اومده....

خیلی از اون زن متنفرم....امیدوارم جوری نتیجه کارش رو ببینه....مادرم خیلی زحمت کشیده....وقتی زحمت هایی که برای این زندگی کشیده رو میبینم قلبم منفجر میشه....تا همین چند سال پیش کارت حقوقیش دست بابام بود...پابه پای بابام کار کرده....خیلی مظلومه....