2726
عنوان

جاری بی عقل ...بچه ها بییاید بگید این رفتار جاریم طبیعیه

| مشاهده متن کامل بحث + 1829 بازدید | 69 پست
هر کی نخواد ببینتت کم عقله؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب نه شاید نباید اینو مینوشتم 

اما خوب از رو ناراحتی گفتم اینو 

❤️فلانی پسرزاس...اولین فرزندش پسراست...پسر پسر قند عسل,پسر پسر قند و نباتفلانی زايمان کرد...شکم اولش است؟دختر؟...وای دختر؟...و هیچ کس ندانست دختری که ديگران برای ورودش به اين دنيا از واژه ی (وای)استفاده کردند، اکنون سوگولی پدرش هست و عسل مادرش...دختر غم خوار مادراست،اولين خمیدگی کمر پدر به چشم دخترش می آید...دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده،مادر امروز يک چين، بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است...ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر وجود يک دختر را هزاران بار ميلرزاند...دختر بودن کار دشواريست، اينک درک ميکنی، چرا اولين بار برای وجود پر مهرت (وای)گفتند؟...چون همه ميدانستند که ای (وای)تحمل اين همه غصه برای تو کمی بزرگ است...دختر بودن کار سختیستQ‌‌

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

روبرو شدن با شما حالش رو خراب ميكنه حالا علت ميتونه كدورت باشه  يا حسادت  ياعلي

کاش بیاد بگه بخدا اگه اشتباه از من باشه خاطرم عذر خواهی کنم که کدورتها تموم بشه 

❤️فلانی پسرزاس...اولین فرزندش پسراست...پسر پسر قند عسل,پسر پسر قند و نباتفلانی زايمان کرد...شکم اولش است؟دختر؟...وای دختر؟...و هیچ کس ندانست دختری که ديگران برای ورودش به اين دنيا از واژه ی (وای)استفاده کردند، اکنون سوگولی پدرش هست و عسل مادرش...دختر غم خوار مادراست،اولين خمیدگی کمر پدر به چشم دخترش می آید...دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده،مادر امروز يک چين، بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است...ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر وجود يک دختر را هزاران بار ميلرزاند...دختر بودن کار دشواريست، اينک درک ميکنی، چرا اولين بار برای وجود پر مهرت (وای)گفتند؟...چون همه ميدانستند که ای (وای)تحمل اين همه غصه برای تو کمی بزرگ است...دختر بودن کار سختیستQ‌‌
2728
فکر کنم زیاد میرید خونشون خوشش نمیاد

عجب امضایی خیییییلی قشنگ نوشتی دمت گرم

شخصی جهنم را اینگونه برایم توصیف کرد درآخرین روز زندگیت روی زمین آن شخصی که از خودت ساخته ای،شخصی که بتوانی باشی را ملاقات خواهی کرد...

من قبلن با مادر شوهرم زندگی میکردم وقتی جاریم میومد ایینقد تحویلش میگرفتن منو کلاا یادشون میرفت اصن از این رو به اون رو میشدن یادمه یبار جاریم اومده بود شوهرم خواب بود با زور و التماس بیدارش کردم که هرچه زودتر منو ببره خونه مامانم دره خونمو تا اخر بازگذاشته بودم و مثل وحشت زده ها فرار کردم ما طبقه بالا بودیم

حالا شاااااااااید جاریت هم همین حس منفیو داره

شخصی جهنم را اینگونه برایم توصیف کرد درآخرین روز زندگیت روی زمین آن شخصی که از خودت ساخته ای،شخصی که بتوانی باشی را ملاقات خواهی کرد...
من قبلن با مادر شوهرم زندگی میکردم وقتی جاریم میومد ایینقد تحویلش میگرفتن منو کلاا یادشون میرفت اصن ...

والا چ عرض کنم منم اخه اونجوری تحویل نمیگیرن که خیلی عادی مادر شوهرم خیلی بیشتر به اون میرسه بخدا  من هیچ وقت اعتراض هم نکردم 

ولی چند باری شنیدم چون من بچه دوم اوردم مادر شوهرم هی بهش سرکوفت میزد که دو هم بیار پسرت تنها گناهه 

تو چی کن داری که بچه دوم نمیاری و این حرفا 

در واقع من همیشه میگم کاش مادر شوهرم اونجوری که شادیو تحویل میگیره منم تحویل میگرفت حرف جاریم تو خونه خیلی برو داره 

ولی من اونجوری نبودم 

❤️فلانی پسرزاس...اولین فرزندش پسراست...پسر پسر قند عسل,پسر پسر قند و نباتفلانی زايمان کرد...شکم اولش است؟دختر؟...وای دختر؟...و هیچ کس ندانست دختری که ديگران برای ورودش به اين دنيا از واژه ی (وای)استفاده کردند، اکنون سوگولی پدرش هست و عسل مادرش...دختر غم خوار مادراست،اولين خمیدگی کمر پدر به چشم دخترش می آید...دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده،مادر امروز يک چين، بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است...ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر وجود يک دختر را هزاران بار ميلرزاند...دختر بودن کار دشواريست، اينک درک ميکنی، چرا اولين بار برای وجود پر مهرت (وای)گفتند؟...چون همه ميدانستند که ای (وای)تحمل اين همه غصه برای تو کمی بزرگ است...دختر بودن کار سختیستQ‌‌
اینکه تو چرا انقدر کلید کردی خنده داره.شاهد عینی که بچش رو بزور برده! خواهر شوهرت رو فرستادی از زیر ...

پدر جاریم پدر شوهر خواهر شوهرمم هست برا همین تاریخ فوتشو یادمه چون اتفاقا همین امروز خواهر شوهرم گفت چ زود داره روزا سپری میشه امروز یه ماه از فوت پدر شوهرم گذشت گفتم عه چ زودمه چندم بود گفت سی م

❤️فلانی پسرزاس...اولین فرزندش پسراست...پسر پسر قند عسل,پسر پسر قند و نباتفلانی زايمان کرد...شکم اولش است؟دختر؟...وای دختر؟...و هیچ کس ندانست دختری که ديگران برای ورودش به اين دنيا از واژه ی (وای)استفاده کردند، اکنون سوگولی پدرش هست و عسل مادرش...دختر غم خوار مادراست،اولين خمیدگی کمر پدر به چشم دخترش می آید...دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده،مادر امروز يک چين، بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است...ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر وجود يک دختر را هزاران بار ميلرزاند...دختر بودن کار دشواريست، اينک درک ميکنی، چرا اولين بار برای وجود پر مهرت (وای)گفتند؟...چون همه ميدانستند که ای (وای)تحمل اين همه غصه برای تو کمی بزرگ است...دختر بودن کار سختیستQ‌‌
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز