امروز خونه مادر همسرم بوديم يه دعواي كوچيك تبديل شد به يه شر بزرگ
ما واسه اشتي رفته بوديم ولي خواهر همسرم رومونو نگرفت و اشتي نكرد بحث بالا گرفت خواهر همسرم اومد منو هول داد گفت گم شو بيرون از خونمون و همسرم با اينكه مرد اروميه به طرفداري من خواهرشو زد