2733
2734
عنوان

شوهرشما هم اینجوریه؟😔

| مشاهده متن کامل بحث + 1253 بازدید | 68 پست
میدونی چیه؟حقیقت اینه که وقتی کسی اندازه کسی نباشه خوردش میکنه.  




اره وقتی ازدواج کردیم مدرک تحصیلیم بالاتر از اون بود شغل رسمی خوب با درامدی بالاتر از خودش داشتم وای که چقدر تحقیرم میکرد همش میگفت تودانشگاهی که درس خوندی گوسفند بهتر پرورش میدادن همه ی پولم را هم میگرفت واقعا الان میفهمم چهرم هم بهتر از خودش بود بعد که رفت دانشگاه ازاد خوند و بعد مدرک بالاتر گرفت بهتر شد واقعا الان بهترشده 

شاید یکی از  دورمارا ببیته بگه چه شوهر جنتل منی  و فکر کنه سطح بالای زندگیمون از لیاقت اونه ولی کی میدونه یه مرد چه خونها به دل یه زن میکنه رو شونه هام وایستاد تا رشدکرد ولی الان دیگه از نظر دیگران مرد ایده الی حساب میشه...


کاشبه قول مهران مدیری بی معرفت نباشیم و یادمون بیاد کی کنارمون بود تا رشد کردیم 


البته و خدارا هزار مرتبه شکرمعتقدم بی معرفت نیست توکلم فقط به خدای مهربونم  بوده و هست 

دعا کنید درتاریخ ۰۱/۰۱/۰۱ ۱۴ برای من معجزه اتفاق بیفته ......❤❤🙏🙏


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره وقتی ازدواج کردیم مدرک تحصیلیم بالاتر از اون بود شغل رسمی خوب با درامدی بالاتر از خودش داشتم وای ...


شوهرمنم تا تقی به توقی میشه میگه یعنی واقعا تولیسانس داری؟؟متاسفم برا اون دانشگاهی که بهت مدرک داد حالاخودش دیپلمه ها.من برام اصلامهم نیست حتی بارهاگفتم ادامه تحصیل بده نداد

منم لیسانسمو با بدبختی تومتاهلی گرفتم بامعدل۱۷ونیم

انقدراینحرفاروزد بهم که یه روز بهش گفتم به لیسانسم توهین نکن چقدربراش شب و روز زحمت کشیدم حق نداری بهش توهین کنی

دخترم خوابید...‌شوهرمم طبق معلول کلی واسش حرف زدم با‌مهربونی و قربونت برم و اینا که بگو چته چی شده...هیچی نمیگه میگه حوصله ندارم....دلم‌میخواد انقد خودمو بزنم و با صدای بلند جیغ بکشم و گریه کنم که نفسم نیاد...یادمه چندبار که مامانم اینا اومدن جلوی اونا باهام قهر بود و خوشیمو زهرمارم کرد....تو عروسیمون حمله کرد طربم و کراواتشو از گردنش باز کرد و کوبید زمین....که چرا بابات بهم زنگ زد که بیا عروستو ببر تالار....۱چ روز بعد زایمانم پیش مامان و خواهرم سرم دادکشید و منو گریه انداخت....تو عروسی خواهرم که نگم کلا قهربود با بدبختی رفتم و خوشحال بودم شبش اومدیم خونه باهام حرف نمیزد آخرشم انقد بی رحمانه حرف زد باهام طاقت نیاوردم و گریه کردم...وای یه بار با مادرشوهرم رفتیم استخر اومدنی پیش مامان بزرگ و مامانش سرم داد زد که کجاموندی بچه هلاک شد درحالیکه بچم غذا میخورد اونموقع و استخر منم ۴۰ دقیقه طول کشیده بود....تو روز تولدم بهم گفت باید به مامان اینا بگم چیزی واست نیارن....گریه کردم گفتم تولد نگیریم نمیخوام ولی تو نگو بهشون که ارزش و احترامم پیششون بیاد پایین خودم زنگ میزنم میگم که پشیمون شد از حرفش و گفت نه ببخش و تولد گرفت ولی فرداش تا الان هرروز باهام سرجنگ داره....پولایی که مامانش داده بود رو دادم به خودش....بهم میگه هرشب برنامه داری که گند بزنی به اعصابم....امروزخالم زنگ زده میگه ۱۴ ام عقد پسرخالته بیاین،روز تولد دخترمم هس و مامانم اینا میخوان بیان،عقدشون ساعت ۶ هس بهش میگم نظرت چیه یکمی زودتر تولد بگیریم‌مثلا ساعت ۳ تا ۵ یا ۴ تا ۶ میگه نه من تولد دخترمو ساعت ۶ پیگیرم هرکی خواس میاد هرکیم‌نخواس به جهنم‌...بهش میگم عزیزدلم یه جوری باشه مامانم اینا هم بیان میگه نه همینیکه هس....میگم لجبازی میکنی داد زد سرم که از کلمه لجبازی متنفرم....بهش میگم عزیزم ببخش نمیدونستم ناراحت میشی میگه حوصلتو ندارم....میگم بیا حرف بزنیم‌میگه حرفی ندارم...دیگه بریدم....میگم بیا بریم پیش مشاور میگه نه مشکلی نداریم...میگم چرا ناراحتی میگه برو بشین ببین مشکل تو چیه که من اینجوریم...........به ولای علی تا حالا هرچی گفته جز چشم چیزی نگفتم.....مامان و بابای من خرجمونو میدن....کمک میکنن بهمون....باهاش حرف میزنم میگه نمیتونیم حرف بزنیم حرف نمیزنم میگه از من خسته شدی میگم تو از من خسته شدی میگه آره.....میگم چرا میگه نمیدونم هیچی نمیدونم....دوستان واسم دعاکنین که کار خطایی ازم سر نزنه....دعام کنین فقط حالم خیلی داغونه.....خیلی خرابم......خیلی زیاد......

سلام🙋‍♀️
2731
دخترم خوابید...‌شوهرمم طبق معلول کلی واسش حرف زدم با‌مهربونی و قربونت برم و اینا که بگو چته چی شده.. ...

دوست عزيزم خيلي ناراحت شدم، اميدوارم خدا كمكتون كنه.

عزيزم چرا رويه تون و تغيير نميدين؟ روش هاي مختلف و امتحان كنين ببينين چي جواب ميده؟ گاهي محبت زياد باعث ميشه طرفتون خودشو گم كنه، ايشون به يه شوك احتياج دارن، كه بدونن شما هم ميتونين مثل ايشون بد بشين. اگه نميان مشاوره خودتون تنها بريد، اگه امكان اون هم نيست از مشاوره هاي تلفني استفاده كنين، مطالب روانشناسي بخونين. سعي كنين اعتماد به نفسي كه ايشون ازتون گرفته خودتون به خودتون برگردونين. شما خيييلي ارزشتون بالاس. نذارين ايشون شما رو همسطح خودشون پايين بيارن

شما حقتون يه زندگي شاده، اگه ايشون همپا شدن چه بهتر وگرنه خودتون و فرزندتون و دريابين 

اين لينك و براتون ميذارم اميدوارم كمكتون كنه:

https://www.ninisite.com/discussion/topic/604588/خانمایی-که-سه-سال-و-بیشتر-از-ازدواجشون-میگذره-و-روابط-خوبی-با-شوشو-دارن-بیان-تو-ورود-عقد-کرده-ها-و-تازه-ازدواج-کرده-ها-ممنوع?page=12

هان مشو نومید چون واقف نِه‌ ای از سِرّ غیب ❤️ باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
دخترم خوابید...‌شوهرمم طبق معلول کلی واسش حرف زدم با‌مهربونی و قربونت برم و اینا که بگو چته چی شده.. ...


شوهرت افسردگی نداره؟؟

میگم ک من ی کانالی دارم دوست داری از مشاورش استفاده کنی؟به همه دوستام معرفیش میکنم کانال موفقیت شخصی و همسرداری

تو اینستا هم پیج داره

متنهای خود کانال هم خوبه

مشاورش آقای علی جاودانیه

اگه دوس داری از مشاوره هاش استفاده کن.حاال دلتو اول خوب میکنه.روی باورها و افکار کار میکنه

خیلی ممنون دوست عزیزم بله پیداش کردم و ازشون کمک میگیرم


خواهش میکنم عزیزم

اگه خوندی مطالبو یا مشاوره گرفتی  بعد یه مدت تغییر کردی

،نتیجشو بگو😚

راستی تو گروهشم عضو بشی خوبه.

2738
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687