هیس مدیر عضویت: 1396/10/06 تعداد پست: 998 عنوان داستان اولین قرار عاشقانه من که پسر فرار کرد | مشاهده متن کامل بحث + 270797 بازدید | 1804 پست سلام شب زنده دارای عزیز میخوام اولین قرارمون واستون تعریف کنم که خالی از لطف نیست تا یکم از این داستانهاي غم انگیز فاصله بگیرید و روحيتون شاد بشه همرو از قبل تایپ کردم 1397/07/29 | 02:06 155 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
12aram عضویت: 1397/06/27 تعداد پست: 2415 کلی خندیدم انشاالله همیشه سلامت باشی ولبت خندون خدایا به هرکس که آرزوی فرزند داره فرزندی عطا کن ،واسم معجزه شد شکرت مولا
baran_666 عضویت: 1400/05/04 تعداد پست: 812 سال 85 بود من 14_15سالم اوج بلوغ وجوشاي افتضاح😓 اصلا اعتماد به نفس دوست شدن باکسيو نداشتم يبار اومد ... @ماه_بهاری   بخونبروجلو😂 ایخداجوننمیدهمتاحسینبرمننشونبدی..💔 درخواستدوستیقبولنمیکنم..👐
baran_666 عضویت: 1400/05/04 تعداد پست: 812 این ماجرا درست واسه چندماه بعد اون موضوع یعنی قزوين از ما نکشید بیرون 😁 دوستم با یه پسر قزويني دوس ... @ماه_بهاری   اینمبخونبروجلو😂 ایخداجوننمیدهمتاحسینبرمننشونبدی..💔 درخواستدوستیقبولنمیکنم..👐
ماه_بهاری عضویت: 1400/05/13 تعداد پست: 1435 @ماه_بهاری اینمبخونبروجلو😂 وای😂😂😂😂😂😂😂😂 أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم بسم الله الرحمن الرحیم
delroba_۱ عضویت: 1401/11/13 تعداد پست: 626 اسم پسر آرش بود کلاس قرآن ميرفت مثل اینکه چشم و گوش بسته بود سه چهار سال ازم بزرگتر بود من برخلاف قی ... من برعکس تو ام . صدامو اصلا دوست ندارم و کاملا عادیه . یعنی چیز خاصی توش نیست صدام ک بخاد کسیو جذب کنه . اما قیافمو خیلی بقیه تعریفشو میکنن😂 چه شد در من نمیدانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم :)