به تعویق انداختن نماز و راه چاره آن

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 71 بازدید

سلام. ۴ ساله ازدواج کردم، ۲۶ساله و از خانواده ای نسبتا مذهبی هستم و ۱فرزند دارم. تو این سالهای بعد از ازدواج مشکلات زیادی داشتیم یعنی پدرومادرم باعث بحثهای زیادی بین من و شوهرم شدن و البته خودمم خام بودم و باعث شد اونا بیشتر رو زندگیم اثر منفی بزارن.این سالها منو همسرم نفهمیدیم چطور گذشت بس که ذهنمون درگیر مشکلات الکی شد که میشد نباشن و پدرومادرم بجای اینکه کمکمون کنن تا زندگیمون شیرین باشه.... بخدا روزی نیست که فکرم درگیر نباشه که چیکار کنم،بی حوصله شدم،واقعا حس میکنم مغزم خستست.

حالا مشکلم اینه که مدتیه اصلا حوصله عبادتم ندارم و این خیلی ناراحتم میکنه،نمازامم بزور میخونم و اصلا سرنمازم تمرکز ندارم از دست این فکرا و استرسا، درصورتیکه قبلا اینطور نبودم و خیلی لذت میبردم از عبادت و حضورقلب داشتم حتی گاها مستحبات هم انجام میدادم اما الان... دوست ندارم اینجور باشم ولی واقعا دست خودم نیست.

و مشکل دوم اینکه به پدرمادرم حس بدی پیدا کردم،دوست ندارم خیلی برم‌پیششون،اونا رو تا حدودی مسبب زندگی سختم میدونم، خیلی عصبی‌یم از دستشون.

اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور مذهبی

سلام
اینکه الآن موفق شدید تا حدودی بر مشکلات غالب شوید، جای شکر دارد و باید به شما تبریک گفت. فقط چهار سال از آغاز زندگیِ مشترک شما گذشته و هنوز اول راهید. خیلی خوب است در آغاز راه، متوجه شدید چگونه بر مشکلات پیروز شوید‌.
اما اولاً باید افکار گذشته را دور بریزید و اصلاً به آنها فکر نکنید. برای ساختن آینده‌ای بهتر باید از همین حالا شروع کنید. همسر و فرزند شما و همچنین خودتان نیاز به آرامش دارید. شما و همسرتان باید محیطی آرام برای فرزندتان فراهم کنید و اولین گام این است که افکار ناراحت‌کننده و منفیِ گذشته را دور بریزید.
دومین قدم این است که فاصلهٔ خود را با پدر و مادرتان حفظ کنید. یعنی با آنها قطع ارتباط نکنید و حتماً ارتباط داشته باشید اما لزومی ندارد که این ارتباط آنقدر زیاد باشد که برای شما مشکل‌ساز شود. ضمنِ اینکه توجه داشته باشید که پدر و مادر برای فرزندشان بد نمی‌خواهند اما گاهی در ارائهٔ راهکار اشتباه می‌کنند و ناخواسته راه نادرست را نشان می‌دهند. پس به این موضوع هم فکر نکنید. ضمن محبت به آنان، ارتباطتان را کمتر کنید و هرگاه دیدید حرفشان، زندگی شما را آشفته می‌کند، به آن سخن توجه نکنید و آن را فراموش کنید و به‌کار نبندید. فقط همین.

در مورد نماز و عبادات، این حالت‌ها موقتی و زودگذر است، چون ذهن شما خسته است و نیاز به استراحت و آرامش دارید‌. فعلاً فقط به انجام واجبات اکتفا کنید تا ان‌شاءالله دوباره شوق عبادت در شما زنده شود.
موفق و پیروز باشید.
​​​​
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha