ناراحت بودن به خاطر خوشحال نبودن همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 75 بازدید

سلام. من ۴ ساله ازدواج کردم، خیلی تو دوران نامزدی و عقد بی سیاستی کردم یعنی بلد نبودم این چیزاو، فرزند اول خانوادم و هیچ تجربه ای نه من نه خانوادم نداشتیم، بلد نبودم میدون داری کنم و واسطه خوبی بین همسرم و خانوادم باشم، تو این مدت کدورتهای زیادی بین اونا پیش اومد، که اکثرا حق با همسرم بود، من باید مدیریت میکردم این وسط و نمیزاشتم خیلی با هم رو در رو بشن و بحث بینشون پیش بیاد که اصلا بلد نبودم یعنی اصلا اون موقع به این چیزا فکر نمیکردم و اگه الان این مشکلاتو نداشتم شاید هنوزم ذهنم باز نمیشد. همسرم هر وقت حرفی پیش میاد میگه بهترین روزای زندگیمو خراب کردین و هیچ خاطره خوبی از دوران عقد و عروسیم ندارم و تو و مامانتو حلال نمیکنم بخاطر اون روزا، البته حق داره از بعد از عروسیمون خیلی تغییر کرده و اون آدم شاد سابق نیست. جدا از نابلدی خودم، مامانمم اون روزا گاها باهاش لج میکرد یا بی احترامی میکرد غیرمستقیم بهش. خیلی بخاطر نادانیم تو اون روزا ناراحتم،بخدا اگه از خدا نمیترسیدم خودکشی میکردم،همش به خودم میگم من نباید ازدواج میکردم که باعث بدبختی آدمی دیگه نشم. البته همسرم دوستم داره و میگه بخاطر من اون شرایطو تحمل کرده اما من خیلی ناراحتم حس میکنم بدبختش کردم. وقتی میبینم مثل قبل حوصله خیلی چیزارو نداره خیلی خودخوری میکنم. دارم دیوونه میشم از ناراحتی،من نباید ازدواج میکردم. نمیدونم چیکار کنم

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست گرامی
همون طور که خودتون هم فرمودید شما تجربه نداشتید. و اشتباهاتی رو هم داشتید و این باعث شده احساس گناه داشته باشیدو حتی به نظر. میرسه به علت سرزنش کردن زیاد خودتون دچار افسردگی شدید
حال نیاز به فردی دارید تا کمکتون کنه مهارتهایی رو فرابگیرید تا به ارتباط بین شما و همسرتون کمک کنه و همون طور که خودتون هم متوجه شدید کمبود این مهارتها باعث شده کدورتهایی بین همسرتون و خانواده شما ایجاد بشه
عزیز دلم مطمئن باش با فرابگیری این مهارتها رضایت از زندگی در شما و همسرتون افزایش خواهد یافت
توصیه می کنم از یک زوج درمانگر مشاوره حضوری بگیرید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha