سلام. ۷ ساله ازدواج کردیم روز چهلم عقدم خیانت دیدم دوست دختر زمان مجردیش بود سال اول زندگیمون داخل خونه با یه خانم مطلقه و یه پسر دوساله خانم خودم با چشمهای خودم دیدمش هنوز ۸،۹ ماه نگدشته بود که من و دو تا بچه ها ود ر حالی سومی رو باردار بودم راهی خونه پدرم کرد سه چهار ماه اونجاب ودم دادخواست طلاق داد و رفته بود خانمی مطلقه رو صیغه کرده بود که من رو طلاق بده اون رو عقد دایم کنه هنوز دادگاه میرفتیم که خانمه ولش کرد و رفت ترکیه.اونم برگشت و شروع کرد به غلط کردن که طلاق نمیدم خانوادمم به اجبار گفتن باید برگردی زندگی کنی چون طلاق رو خیلی بد میدونن و همه گفتن بخاطرب چه ها. از اون سال هر شش ماه یکدفعه گندخیانتای جدیدش دراومد تاجایی که الان پیشرفت کرده دو سه تارو با هم صیغه میکنه هر دفعه دو ماه قهر و به غلط کردن افتادن شوهرم و برگشتن به سرخونه اولم. ولی الان دیگه تحمل ندارم تا حالا فقط بخاطرحرف مردم موندم و ترسیدم بچه هام بچه طلاق بشن،ولی خودم دارم مریضی روحی میگیرم واقعا راهنماییم کنید آیا این زندگی واسه بچه هام بهتره یا طلاق.چهار تا پسردارم که بزرگیش ۷سالشه،الان خودشم راضی شده به طلاق میگه بچه هارو هم هرچهارتاش رو میده به خودم.بگید چیکار کنم،


اطلاعات تکمیلی

سن ۳۳ جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل درحال جدایی
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانی

سلام وقتتون بخیر
دلایلی که همسرتان به شما خیانت کرده همیشه آشکار نیست و ممکن است احساس کنید سرزنش کردن خودتان امری طبیعی است اما باید بدانید که هر کاری که انجام دهید هرگز نباید باعث شود همسرتان به شما خیانت کند و شما هرگز نباید خود را بخاطر اشتباهات همسرتان مقصر بدانید.
 کشف کنید چه چیزی در رابطه شما اشتباه بوده است اما واقعیت این است که همسرتان به بلوغ عقلی ازدواج نرسیده و دچار اختلال شخصیت هست و بویی از تعهد در رابطه زناشویی را درک نکردهو ممکن است شما را افسرده تر کند. 
قطعا همسر شما از اعتماد بنفس کافی برخوردار نیست و در رابطه های فرازناشویی برای کسب تایید خویشتن میگردد ...این شما هستید که بجای سرزنش کردن ایشان سعی در بالا بردن  اعتمادبنفس او بکنید و در گفتگوهای بدون سرزنش به او کمکش نمایید که نگاهش را به زندگی و ایجاد تعهد تغییر دهد.

وقتی زوجی برای جبران گذشته به نیازهای یکدیگر بیشتر توجه می‌کنند، تازه متوجه نکاتی درباره همسرشان می‌شوند که از آن بی‌خبر بودند؛ دقت کنید که خیانت عین اعتیاد می‌ماند اگر به دنبال این هستید که همسرتان هیچ وقت به زن های دیگر فکر نکند انتظار بی‌جایی است، زیرا بنظر می رسد همسر شما اختلال شخصیت دارد

 اگر انتظارتان این است که اعتماد بین‌تان عین روز اول شود، انتظار بی‌جایی دارید؛ دیوار اعتماد شما ناگهان و آسیب‌زا فروریخته که ساخت مجدد آن بسیار زمان بر و با تکرار شفافیت و صداقت در طول زمان امکان پذیر است.
همچنین احساسات‌تان را نباید فورا با همسرتان در میان بگذارید. وقتی شما این راز را می‌فهمید و آن را با همسرتان مطرح می‌کنید او نمی‌تواند به حرف‌های‌تان گوش بدهد یا همراهی‌تان کند. مطرح کردن احساسات منفی‌تان با شدت و فشاری که تحمل می‌کنید باعث واکنش‌های دفاعی در همسرتان می‌شود.
با آرامش و قاطعیت به او بگویید از این رفتارهای غیر اخلاقی او بستوه آمده ایدو غیرتتان اجازه نمی دهد رفتارهای او را تحمل نمایید.
ممکن است همسرتان بخاطر ترس از دست دادن شما بخودش بیاید ..هر چند که بنظر میاید اینطور نباشد زیرا او حیای موجود در رابطه زناشویی را از دست داده است.
اجبار کنید و به او تفهیم کنید رفتارهایش اختلال محسوب می شود و اگر برای اصلاح شخصیتش پیش درمانگر نیاید از او جدا خواهید شد.
در مورد خودتان هم فکر کنید که چرا با وجود روابط غلط همسرتان از روز اول او را بخشیدید و تعدادی فرزند بدنیا آوردید چون همسر شما الگوی مناسبی برای فرزندانتان نیست .
در هر صورت شما با پذیرش این موضوع در سالیان زندگی به او تفهیم کردید که او مجوز چنین رفتارهایی را دارد.
شما باید تغییری در تفکر خود ایجاد کنید و با قاطعیت به او بفهمانید که بیمار است و بایستی درمان شود.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha