سلام

۵ ساله ازدواج کردم ۳۷ سالمه و بچه دار نشدیم

یه سقط و دو میکرو ناموفق

مدارک نشون میده که ذخیره تخمدانیم خیلی کمه. مشکل دیگه ایی ندارم.

بعد اینهمه دکترا گفتن پیشنهاد تخمک اهدایی

یه روش prp هست تهران که روی تخمدان انجام میدن.البته فعلا در حد تحقیقات هست ولی انجام میدن و خیلی ها نتیجه گرفتن.

همسرم هم بخاطر بیهوشی و دردسراش که شهر دیگه هست قلبا راضی نیست.

برای اهدایی هم روحی آمادگی ندارم.

وقتی بعد اولین میکرو بهم پیشنهاد اهدایی دادن خیلی راحت برخورد کردم.به همسرمم به راحتی گفتم.

ولی مادرم که پیشم بود شروع کرد گریه کردن

و این تاثیر داشت در من یکبار دیگه میکرو رو تکرار کردم تا شانسمو امتحان کنم که اونم بی نتیجه خانواده ها اصرار دارن که ناامید نشو فلانی ۱۰ بار رفته تو همش دوبار.

مخصوصا مادرم که بیشتر رابطه دارم باهاش. همش اصرار...

منم خسته شدم. مسئله پولشم هست ( همش میگن پولشو ما بدیم برو که همسرم راضی نیست )

حالا انقد رو مسئله اهدایی و بچه دار شدن حساس شدم. که بچه هر کی رو بغلش میبینم. گریم میگیره. تو آیینه به خودم نگاه میکنم میگم هیچوقت از وجود تو شبیه تو بچه ایی بدنیا نمیاد.

وحشت دارم که روش پی آرپی رو ریسک کنم . خطراتشو به جون بخرمو نشه.

و راه آخر اهدایی باشه‌.

و با اهدایی باردار بشم اون بچه که از وجود من نیست.رو چجوری ۹ ماه تو شکم بکشم. همش میخوام بگم که این طفل معصوم بچه یه زن دیگه ست از شوهرم بدنیا بیاد . چجور بهش مهر بورزم بزرگش کنم .احساس میکنم یه آیینه دق تا آخره عمر جلومه.

همش به بچه های دیگران نگاه میکنم و میگم شبیه مادرشه از وجوده خودشه

واقعا دارم آزار میبینم.

از طرفی هم مادر خودم فقط از این قضییه خبر داره.

اگر طبیعی هم حامله بشم معجزه آسا. صد در صد میپرسه که از خودته یا اهدایی. و من هم آدمی هستم که نمیتونم پنهون کنم.

عذاب این هم همراهمه...

از طرفی شدیدا بچه میخوام.

همسرم میگه خواست خدا تا آخر عمر میخوایی پولتو خرج بچه دار شدن کنی؟ خودمونم زندگی نیاز داریم.

چون من زن هستم. و بعد مدتی یائسه میشم و کلا بی بچه. نگرانم بعد یه مدت همسرم دلش بچه بخواد و دنبال همسر دیگه بگرده. تو رو خدا راه کار بدین.

چیکار کنم. چجوری صبوری کنم؟ چجوری خودمو قانع کنم؟

بخدا تو این چند وقت پیر شدم .

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانگر

سلام،
ببینید شما سعی کنید بتوانید به این پذیرش برسید که این شرایط وجود دارد و سعی کنید خودتان با توجه به شرایط موجود و با همسرتان و کمک متخصص تصمیم درست را بگیرید،مادرتان براساس احساس وهیجان خودشان رفتار میکنند و سعی کنید تاثیر نگیرید،بسیاری از این مواردی که گفتیدافکار منفی وخطایشناختی و ناکارآمد است ،سعی کنید با آرامش و منطقی تصمیم بگیرید،

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha