تنها ماندن در بارداری

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 28 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام

تقریبا یک ساله ازدواج کردم

تو این مدت و مدتی که عقد بودم خانوادش به هیچ عنوان برام کاری نکردن ازدواجم و بارداریم همش بخاطر اصرارهای بیش از حد مادرم بود الان که می بینه چه رفتاری باهام دارن خودشو کنار کشیده و بهم میگه تقصیر خودته درس نخوندی دکتر بشی معلم بشی شوهر خوب و تحصیل کرده گیرت بیاد با این که دانشجو مهندسی کشاورزیم و شوهرم دیپلم اونم به زور داره یه آدم کاملا بی خیال و بی عار براش مهم نیست تو این مدتی که نیست چ بلایی سر من و بچه تو شکمم میاد حاضر نشد تو این فصل سرما یه کت برای من بخره اما خودش کلا اومد تیپ کرد و برگشت میگه وظیفه پدر مادرت بهت میرسن دارم دیوونه میشم یه مقدار پول میده اونم همش میره برای خرج دوا دکترم اگر هم تموم بشه میگه ندارم و بهم نمیده خونه که هست اگه باباش یا هر کی زنگ بزنه یا کار داشته باشه فوری خودشو میرسونه ولی اگه حالم بد باشه بمیرمم تحویلم نمیگیره هر کاری فکرشو کنین هم کردم ولی خانوادش کلی دروغ و دفنگ پشتم گفتن هر چی درمیاره هم ازش میگیرنش دلم برای بابام و همون مامانم میسوزه خودشون مریضن حتی با خودم بیشتر اوقات میگم زایمان کنم چطور این مادر مریض بخواد ازم مراقبت کنه و شوهرم همچنان بی خیاله و بی تفاوته پول نداد برم واکسن آنفولانزا بزنم حتی یه شب که بستری بودم بیمارستان منو ول کرد بره به خواهرش و دخترش برسه من میگم مگه خودشون شوهر ندارن تو مسئول چند نفری ولی بازم داد و بیداد میکنه که تو فلانی و بهمانی و الی و بلی و طرف دار اوناست حتی میگه تو دروغ گویی میخوای خانوادمو ازم جدا کنی خسته شدم باید چیکار کنم؟؟؟تو رو خدا زود جواب منو بدین 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻
ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد
اول از همه تبريك ميگم به خاطر مادرشدنتان 😍
دوست عزيز ميفهمم در شرايط سختي هستيد ، اما در همه تعارض ها معمولا دو نفر سهم دارند ،بهتر است سهم خودرا در ايجاد اين تعارض بشناسيد و در صدد رفع آن باشيد .شما بايد درون خودتان را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيد به اين فكر كنيد چرا همسرتان رفتارش با شما اينگونه است ؟علت رفتارهاي ايشون چيست ؟چطور با همسرتان صحبت ميكنيد ؟شما با تغيير رفتار و افكار و احساس هاي خودتان و نوع بيان خواسته هايتان ميتوانيد اثر گذار باشيد.سعي كنيد در يك شرايط مناسب و صميمي بدون هيچ تهديدي خواسته هايي كه از او داريد را به همسرتان كاملا واضح و روشن و صادقانه بيان كنيد .احساس خودرا به همسرتان بگوييد .با او با احترام صحبت كنيد .از خانواده همسرتان بدگويي نكنيد و هرگز مقايسه هاي منفي نكنيد (مثلا :چرا به خانواده خودت بيشتر ميرسي ،چرا به من اهميت نميدي )،شكايت كردن زياد فقط باعث تخريب شده رابطه تان با همسرتان ميشود ،فقط احساسات خودرا با صداقت بيان كنيد،توجه داشته باشيد حالت جبهه گيري نداشته باشيد مثلا :(من در زمان بارداري بيشتر به حمايت و توجه تو نياز دارم ،دوست دارم بيشتر پيش من باشي ،تا با هم اين روزها را سپري كنيم و...)سعي كنيد از جملاتی که اثر  منفی دارند درارتباط خود با همسرتان استفاده نكنيد  :نصیحت تکراری ،تذکر مداوم ، سرزنش و تحقير،منت گذاشتن مقايسه  کردن ،جرو بحث کردن زیاد ،برچسب منفی زدن ،گله و شکایت مداوم ،متهم کردن
مراقب باشیددر صورتی که نحوه تعامل با همسر خود را یاد نگیرید و‌ نتوانید درخواست های خود را به شیوه معقول و منطقی بیان کنید انتظار داشتن رابطه عاطفی معقول بیهوده است.در رابطه خود با خانواده همسرتان بازنگري كنيد ، مسائل گذشته را ببخشيد ،ارتباط خودرا با آنها خوب وبه آنها محبت كنيد .براي بهتر شدن ارتباط خود باهمسرتان  و اينكه از دوران بارداريتان لذت ببريد و با آرامش بيشتري اين دوران را سپري كنيد فقط به فكر تغيير در خودتان باشيد. 

                       شاد و موفق باشيد 🌷🙏🏻

تجربه شما

login captcha

ممنون عزیزم ولی خسته شدم بسکه کلا همه کار کردم برا محکم کردن رابطمون ولی اون خیلی بیتفاوته خیلی بی خیاله خجالت میکشم تو جمع ها ببرمش همش سرش تو گوشیه از این کانال خبری ب اون کانال ب خوبی بش میگم گوش نمیگیره دعوا میکنم فایده نداره خانوادش هم ول کن نیستن هی بمن و اون فشار میارن خودشم فقط وقتی پای خودش باشه توجه میکنه حتی باهاش ک حرف میزنم کاملا بی تفاوته حتی دردو دل ک میکنم موقع دعوا با اونا مسخرم میکنه خستم کرده از خودش و خانوادش میزنه ولی حاضر نیست یکی ک بش رو میزنه روشو نگیره 

این کاراش عصبیم میکنه ب هیچ صراطیم مستقیم نیست چون مسگه من ادما رو ببینم تا تهش و میخونم ومن علامه دهرم و تو سنت پایینه نمیفهمی😑