تردید در تصمیم طلاق

19527 بازدید 10 تبادل تجربه

سلام . من ۲۶ سالمه و ۴ ساله که ازدواج کردم الان تصمیم دارم جدا بشم .ولی کسی نیست که بهم اطمینان بده کارم درسته. دلیل تصمیمم اینهاست: تقریبا روزی نیست که بینمون بحث نباشه . شوهرم کار ثابت نداره ..تقریبا اکثر سال بیکاره گاهی کارگری میکنه و درآمد خوب نداره و هیچ سرمایه و پس انداز و خونه یا ماشین هم نداره. خیلی عصبیه و موقع عصبانیتش منو به شدت میزنه. اصلا بهم محبت نمیکنه و توانایی رفع نیازهای من مثلا لباس و هزینه درمانی و ... نداره .حتی الان توان اجاره یک خونه رو هم نداره خودم کارمند دولتی ام و خونمونو خودم اجاره کردم . البته تازگی سرکار رفتم و خرج خودمو این زندگی رو میدم . ولی زندگی شادی ندارم. خانواده شوهرم به شدت پرتوقعن و خیلی اذیتم کردن . وضع مالیشون عالیه و دلیل ازدواجم این بود که شوهرم اون زمان کارگاه ام دی اف داشت و پدرشوهرم گفت من تو خونه و ماشین بهش کمک میکنم ولی بعد ازدواج شوهرمو از کارگاه خارجش کردن و دادن به دامادشون و تو خونه و ماشین هیچ کمکی نکردن و تو عروسی هم همه هدایا رو برداشتن و بعد این همه مدت شوهرم نتونسته از آتلیه فیلم و عکسارو بگیره چون نداره .و تو دلم حسرتش موند ! 

دلیل تردیدم تو تصمیم اینه که بعد از جدایی باید تنها زندگی کنم چون کسی رو ندارم . و از تنهایی میترسم .

به نظرتون تصمیمم درسته یا نه؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل کارمند
پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام
تنهایی با تنها ماندن تفاوت داره. 
خیلی کار ها رو می شه تنهایی انجام داد کما اینکه همین الان هم شما بسیاری از مسئولیت های زندگی رو تنهایی انجام می دهید. 
قرار نیست تا آخر تنها بمونید. شاید در ابتدا شما مجبور بشید موقتا و تا رسیدن به شرایط روحی و رسیدن به نقطه استقلال کامل تنها بمونید ولی به زودی می تونید وارد رابطه مطلوب شوید. 
در نهایت آسیب جسمی و کتک خوردن که اصلا جایی برای فکر نداره 
و عدم مسئولیت پذیری و مواردی که فرمودید اینقدر مهم هستند که در برابر تنهایی موقت و گذرا دلایل مهم تری برای جدایی محسوب می شن. 
اینکه شما فقط به دلیل ترس از تنها ماندن تن به این شرایط بدید چیزی نیست که من یا هر مشاوری تاییدش بکنه. 
پیشنهاد می کنم اولا حتما یک بازنگری روی تمام مسئولیت هایی که فرمودید داشته باشید حتما متوجه می شوید که از اراده و قدرت کافی برای پیشبرد زندگی خودتان برخوردارید. خوب است به این نقطه برسید که متوجه شوید چه کسی هستید؟  و چه توانایی هایی دارید؟ 
دوم درصورتی که شرایط استفاده از مشاوره حضوری را دارید حتما به یک مشاور خوب مراجعه نمایید. 
شاد باشید. 

تجربه شما

login captcha

لطفا کمکم کنین

سلام عزیزم 

نترس جدا شو ، من ۷ سال پیش بعداز ۶ سال زندگی جدا شدم ‌خیلی میترسیدم از تنهایی ، فکر میگردم دنیا به آخر میرسه ، فکر میکردم دیگه امکان نداره کسی از من خوشش بیاد ، اعتماد بنفسم صفر بود . جدا شدم ۱ سال رفتم خونه خواهرم زندگی کردم سرکار نرفتم همش دارو افسردگی میخوردیم بعد از ۱ سال رفتم سرکار و ۴ ماه از سرکارم گذشت با یه پسر که ۳ سال از من کوچکتر بود آشنا شدم و ازدواج کردم ، الان ۵ سال میگذره ‌هر روز میگم کاش زودتر از اون جدا شده بودم . 

خواهرمنم مثل شمابود 13سال جنگید شوهرش ادم نشد سرکارم نرفت درست مثل همسر شما،دقیقا مثل شمامیگفت نمیخواد تنهابمونه یا از عواقب طلاق میترسید وبالاخره مجبور شد چون جالبه که شوهرش دیگه خسته شده بود اقا دلشو زده بود مفت خوری،ولی متاسفانه خواهرم انقدر تواین سالها حرص خورده بودکه دیگه بچه دار نمیشد بااینکه توی اون سالها مشکل از اون مرتیکه بود ولی خواهرم سوخت، الان خیلی خوشحاله حداقل ارامش داره ورفته درخواست یه بچه از پرورشگاه داده وبااینکه خانواده پشتشن داره تنها زندگی میکنه وبه قول خودش تازه فهمیده خوشبختی یعنی داشتن ارامش 

تصمیمت درسته تردید نکن

من به عنوان یه مرد میگم که عجله ای تصمیم نگیرید اگر بچه دارید که باید دقت بیشتری رو تصمیمتون کنیدچون زندگی سه نفر دست شماس،اگرم ندارید هم به این فکرکنیدکه ایا همسرتون بهتون علاقه داره یانه ،پول و خرجی و اینا موقته خودش از بیکاری الان بدش میاد قرارم نیس همش بی پول یاپولدار باشیم

تازه 26 سالتونه و اول راه و توانایی اشنا شدن با یه فرد بهتر رو دارید!!! 

چطوری به خاطر همچین چیزی تردید میکنید؟ 


بیچاره همسرت

نمیتونی کمکش کنی یه کاری جور کنه

اشتباه نکن حمایتش کن کسیو که خانواده ش بهش بد میکنن اجازه بده لااقل بابت انتخابش به خودش افتخار کنه حمایت کن ازش تا روزی همین حمایتت بشه سرمایه اجتماعی تو زندگیت 


سلام به نظر من عجله نکن من خودم دارم طلاق میگیرم ولی من پای یه زن دیگه تو زندگیم هست 

سلام عزیزم من تغریبا هم دردت هستم. شوهرم شغل ثابتی نداشت و هر روز بدهی و.... زندگی سختی داشتم ببین اگه وتقعاا از جون و دل مایه میزاره برا کار ولی چیزی تعغیر نمیکنه فرق داره با زمانی که بهانه جویی میکنه و تنبلی. الان کار ثابتی برای شوهرم پیدا کردم چند ماهه شکر خدا مشغوله منم بار ها ب طلاق فکر میکردم ولی اشتباه نکن. میگی عصبیه و کتکت میزنه مردی که بی پول باشه و فشار روش باشه همینه اون الان تحت فشاره کمکش کن شغل ثابت پیدا کنه همه راهارو امتحان کن.که حداقل اگر خدایی نکرده طلاق گرفتی همش حسرت نخوری ک ای کاش فلان راه رومیرفتم. خدا انشالله مشکلتونو حل میکنه برای منم دعا من