حساسیت به مادرشوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 74 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام. من هفت ساله که عروسشم. بدی داشته خوبیم داشته. در کل میشه گفت بد نبوده. ولی من از وقتی زایمان کردم خیلی روش حساس شدم. خونمون پیش همه. روزی پنج،شش بار میاد هر باری یه ساعت میمونه. فکر کنم بخاطر زیاد اومدنش باشه. یک سال نبینمش دو دقیقه ببینمش از دستش خسته میشم و فکر فرارم. میاد خونمون عصبی میشم زیاد. با اینکه دوست ندارم اینجوری باشه.دست خودم نیست با خودم قرار میزارم این دفعه بیخیالش باشم ولی ناخوداگاه عصبی و عاجز میشم. همش فکر میکنم میخواد بچمو ازم بدزده. میخواد به خودش وابستش کنه. یک لحضه دخترم باهاش بخنده من ناراحت میشم. مشکلش اینه که زیاد میاد و دخالتم میکنه. البته تا حالا هیچی به روش نیاوردم. این حساسیت زندگیمو مختل کرده؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۲ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز 

فکر تکرار شنونده میتونه به داستان های عجیبی در ذهن بده بشه ساختن کوه از کاه 
بنابراین در وهله اول افکار مخرب خودتون رو  بشناسید و سعی کنید هروقت به سراغتان میایند اگاهانه به خودتون بگید میدونم شما آمدید تا ذهنم منو درگیر کنید من اجازه این کارو بهتون نمیده و از ذهنتان تشکر کنید ممنونم نگران من و رابطه با بچه ام کسی اما این افکار فقط باعث آزارم میشه.
این جملات و گفتگو با ذهن می تونه بهتون کمک کنه.
حضور مادرشوهر تون رو به یک فرصت برای خودتون تبدیل کنید
و حتما یک وقت آزاد برای یک پیاده روی کوتاه مدت یا حتی کلاس یوگا رو در زندگی تون بگنجانید
و در آخر با جلب همدلی همسرتان می تونید برای رفت و آمد ها محدودیت های قابل اجرایی رو اعمال کنید
 

تجربه شما

login captcha

افسردگی بعد زایمان نگرفتی؟