وسواس تميزی در همسر

سلام . من يک سال و نيمه ازدواج كردم. يک سال با همسرم نامزد بودم ولی چون همسرم مقيم آلمان بودن نتونستم باهاشون زياد ارتباط داشته باشم ولی مسافرت میرفتم باهاشون و حتی قبل ازدواجم يكبارم اومدم آلمان. متوجه يک سری رفتارهای تميزگونه اش شده بودم ولی آزاردهنده نبود و نه به اين شكل كه وقتی اومدم باهاشون زير يک سقف بدتر شد ...تو اين يكسال و نيم من واقعا تو خونه خودم احساس راحتی ندارم من آلمان زندگی ميكنم من با لباس بيرون نميتونم روی مبل خانه بشينم و هرچی از بيرون مياد آب ميكشه بد مصرف ميكنيم طوريكه اگه چيپس من ميخرم نبايد روی مبل بزارم بايد آب بكشه جلدشو بعد. حتی بزارم اون منطقه رو تميز ميکنه و با لباس بيرونم نبايد روی تخت بشينم و من تو اين يكسال رعايت ميكردم ولی الان واقعا خستم و ديگه نميتونم و خونه ام برام زندان شده حتی مسافرتم ميريم اذيت ميشم. ديگه كارايی كه ازم ميخواد رو انجام نميدم و يواش يواش دونه به دونشو انجام ندادم

كه تو اين يک ماهه همش دعوا داريم الان تازگيا اوكی شده من با لباس بيرون بشينم روی مبل ولی هنوز مونده تا من راحت باشم تو خونه خودم اوایل من تو آشپزخونه كار ميكردم نگام ميكرد كه نظافتو رعايت ميكنم يا نه. دكتر ازش خواستم بره حتی كمک از خانوادش گرفتم كه اونا هم متاسفانه مثل خودش اند. من ديگه رعايت نميكنم كارايی كه ميخواد رو واقعا مغزم و اعصابم ضعيف شده سردرد ميگيرم و درستم نيست به نظرم رعايت كردنش شايد اشتباهم اين بود كه از اول رعايتش كردم موندم ديگه چيكار كنم. تو اين مدتم كه باهاشم همش حواسش به اين بوده كثيف نشيم و مراقبت كنه ...

من الان بايد چيكار كنم دكترم نميره آيا درسته که ديگه رعايتش نميكنم؟ كاری كه ميدونم درسته انجام ميدم و البته كاری من ميكنم كه همه مردم عادی انجام ميدن