خیانت همسر و تردید برای زندگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 260 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام و خسته نباشید من همسرم اوایل خیلی شکاک بود و دست بزن داشت و خیلی منو محدود میکرد ولی بعد اینا یک مدت 6 ساله همش بهم خیانت میکرد همش در فضای مجازی در ارتباط با خانم ها بود یکی رو پیدا میکرد و رفیق میشدن و ساعت ها چت و زنگ و ... حتی اگه بهش میگفتم بیا ناهار یا شام بخور کتک و... حتی یک بار منو در دستشویی زندانی کرد من خودم پیش خیلی مشاورها رفتم راهنمایی و کمک خواستم حتی همسرم آدم به اصطلاح مذهبی هست که اهل نماز و روزه و... بهش محبت میکردم هیچ چیزی براش کم نمیذاشتم حتی بهش میگفتم اگه از من مشکلی می بینی بهم بگو با من حرف بزن تا من مشکلمو و ایرادمو حل کنم نه اینکه دنبال خیانت و... ولی میگفت اینا ربطی به اخلاقای تو نداره و من برای خودم این کارارو میکنم برای سرگرمی و اینکه بهم میگفت تو زیادی حساسی و...باورتون میشه مثلا با هم بیرون تفریح بودیم شب بود خانم اس ام اس داد ما رو برد خونه و خودش رفت انقدر دلم شکست بعد اومد خونه گفتم چرا مگه چه گناهی گردیم یک بطری گرفت زد تو سرم و منو کبود کرد و خودش بعد اون عاشورا تاسوعا بود رفت محلشون با بچم دو سه روز بودن اونجا و من و تو خونه زندانی کرد .الان چند بار هم پیش مشاور رفتیم اما باز تاثیر نداشت از خانواده ها کمک خواستم بدتر شد یک بار میخواستم ماشینشو سوار شم به حدی تند رفت که از ماشین پرت شدم بیرون تموم اینا باعث شد حس انتقام در من به وجود بیاد بعد 7 سال بهش یک روز گفتم خوبه منم در قبال این کارها بهت خیانت کنم گفت جراتشو نداری اما من دیوانه بودم و بدترین راه رو انتخاب کردم بهش خیانت کردم علی رغم میل باطنیم همه اون شب هایی که پیام میدادم و خیانت میکردم بهش هر شب گریه میکردم و از خدا میخواستم منو ببخش تا اینکه یک روز فهمید.و آبروی منو پیش همه برد و همه دوستاش خانوادش هم محلی هامون به همه پیام ها رو نشون داد با وجود اینکه یک پسر 5 ساله داشتم من دیگه خواستم ازش جدا بشم اما بعد یک هفته اومد زار و التماس تو رو خد نه و.... من قبول نمیکردم خانوادش میگفتن مهریتو ببخش بیا باهاش زندگی کن اما قبول نکردم با زشوهرم گفت اشکال نداره چون خودش دلیل رفتار منو میدونست برگشتم سرخونه زندگیم بعد یک ماه باردارشدم ناخواسته و بعد اون هم شوهرم دو بار بهم خیانت کرد در بارداری در حد مرگ منو زد باز و عذرخواهی.... ولی الان در حال حاضر صاحب دو فرزندم دختر 4 ماه و پسر 6 سال خیلی روحیم خراب فعلا شوهرم حس میکنم خیانت نکرده ولی خیلی داغونم از خیانت هاش از کار خودم از بچه هام نابود شدن و کتکهای منو دیدن وضع مالیمون هم خوب نیست و شوهرم خیلی بی مسئولیت. خیلی خستم روحیم داغون اصلا شاد نیستم افسردگی دارم اصلا به شوهرم اعتماد ندارم همش حس میکنم باز بهم خیانت میکنه از همه لحاظ بهش میرسم محبتی ،جنسی و... نمیدونم باید چیکار کنم به خدا روحیم داعونه همش دوست دارم بعداز ظهرها هر روز برم خونه مامانم چون شوهرم تاکسی داره غروبا نیست. نمیدونم این زندگی چه مفهومی داره از رفتارخانواده شوهرم باورتون میشه تا حالا بهشون کوچک ترین بی احترامی نکردم خودشون هم اقرار کردن اما باز رفتارهای غیر منطقی می بینم فرق گذاشتن می بینم تو رو خدا کمکم کنید داغونم داغون هزینه مشاوره هم واقعا دیگه الان ندارم نمیدونم بایدچیکارکنم

اطلاعات تکمیلی

سن 25 شغل لیسانس الهیات
پاسخ مشاور

مشاور ازدواج

دوست عزیز سلام
درک میکنم که چه شرایط سختی رو پشت سر میگذارید و چه احساسی دارید و ازین بابت متاسفم.
اولین قدمی که باید بردارید این هستش که آیا میخواهید به زندگی مشترکتون ادامه بدید یا خیر؟ اگر خیر که قضیه روشنه اما اگر پاسخ بله است بنابراین باید در مسیر بهبود رابطه و حل مشکلات بربیاید.
اینکه صرفا به دلیل بچه ها ادامه بدید علاوه بر اینکه خودتون همیشه احساس شکست میکنید بلکه به روح و روان بچه هاتون هم آسیب جبران ناپذیری وارد می کنید. بنابراین کاملا با خودتون روراست باشید که آیا میخواهید ادامه دهید یا خیر.
مهارت مدیریت خشم وقتی وجود نداشته باشد در نوع شدید خود را به صورت پرخاشگری فیزیکی نشان میدهد و در این مورد همسرتون نیاز به کمک تخصصی یک روانشناس داره تا این مهارت رو آموزش ببینه.
روند مداخله در خیانت بسیار گسترده و طولانی ست و حتما نیاز هست که از روانشناس کمک بگیرید و علل مختلفی که باعث این اتفاق شده بررسی و ریشه یابی بشه. فراموش نکنید در همه ی مشکلات زناشویی حتی خیانت هر دو طرف دخیل هستند بنابراین در حضور یک روانشناس با همسرتون گفتگو کنید تا بدونید چه خلاهایی در رابطه زناشویی شما باعث این خطا شده است.
تا زمان مراجعه به روانشناس با همسرتون در زمانهای آرامش گفتگو کنید و حرفهای هم رو بشنوید و احساستون رو از این مشکلات و خیانت ها برای هم بازگو  کنید. فراموش نکنید دنبال مقصر نباشید فقط تخلیه ی احساس و هیجان و از هم به دلیل اشتباهاتی که مرتکب شدید عذرخواهی کنید. یادتون باشه بخشش کلید مهمی در مداخلات فرازناشویی ست.
برای همسرتون هر روز نامه بنویسید و تمام خشم و حرفای ناگفتتون رو در نامه بگید حتی ناسزا و بعد نامه را پاره کنید و این کار را اونقدر ادامه بدید که احساس آرامش کنید.
باز هم اکیدا توصیه میکنم مراجعه حضوری نزد روانشناس رو جدید بگیرید.
شاد و پیروز باشید.

تجربه شما

login captcha