پشیمانی بعد از دعوا در حضور مادرشوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 232 بازدید

منو همسرم 5 ماهه عقد کردیم.خیلی خیلی رابطه خوبی داریم و عاشق هم هستیم .طوری که در کنار هم احساس آرامش عمیق میکنیم. من معمولا 3 روز آخر هفته میرم خونه همسرم و ایشون هم یک روز میاد خونه ما. من از روز اول برای خانواده همسرم دختر بودم. اینم بگم پدر مادر منم خیلی همسرم رو دوست دارن. تو خونه همسرم احترام و ادب رو رعایت میکنم. کمک میکنم حتی شده نون پنیرم بیارن در کنارشون میخورم. همه چی خوب و خوش بود تا هفته پیش من مجبور شدم 10 روز خونه همسرم بمونم چون خانوادم مسافرت بودن. من نزدیک پریودم بود ولی نمیشدم درد زیادی داشتم اعصابم خیلی به هم ریخته بود باعث شد دو بار بحثمون بشه که مادرشوهرم که این مدت دم از صمیمی بودن و مادر بودن میزد شنید. ما بعد اون بحث اصلا یادمون رفت همسرم منو بوسید و فراموش کردیم. اما انگار تو دل مادر همسرم مونده بود همسرم که رفت بیرون برام خوراکی بخره یک دفعه مادرشوهرم بی هیچ مقدمه قبلی با صورت پر از نفرت گفت فلانی گفتم جانم گفت من هیچ آینده خوبی براتون نمیبینم گفتم برای چی؟ گفت از نظر من شما هیچ تفاهمی با هم ندارید و تو میخوای به چشم بیای همش و خیلی چیزهای دیگه منم گفتم نه اصلا اینطور نیست من از شما ناراحت نیستم مشکل از ماست چرا باید جلو شما بحث میکردیم که شما همچین فکری بکنید ولی همچنان حرف خودش رو می زد. گفتم شما که از رابطه بعدش خبر نداری ما اصلا یادمون رفت چی بوده. تو همین حین همسرم رسید من فکر نمیکردم دیگه به اون بیچاره منتقل کنه ولی گفت من به اینم گفتم شما هیچ تفاهمی با هم ندارین. همسرم خیلی عاقله بهم اشاره زد سکوت کن. و فقط گفت مامان چی میگی برای خودت با خنده بعدم حرف رو عوض کرد وقتی دید که نه بد کاری کرده هی گفت تو هم دخترمی و ....، خلاصه از اون شب بین سه تامون موند بعدشم مثل قبل باهام خوبه ولی دوبار به همسرم گفته اشتباه کرده دخالت کرده ولی به من نه.منو همسرم خیلی خورد شدیم خیلی شکستیم و به هم قول دادیم که دیگه جلو کسی بحث نکنیم. حالا دارم منفجر میشم دارم روانی میشم خواب و خوراک ندارم میگم ما که اینقد خوبیم چرا باید مادرش همچین حرفی بهم بزنه چرا ما باید همچین کاری میکردیم.تو رو خدا بهم یاد بدید رفتار درست چیه با همچین آدمی.

من همچنان باهاش مثل قبل مهربونم ولی دیگه باهاش صمیمی نمیشم.

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

مشاور ازدواج

دوست عزيز سلام
بحث و مشاجره بين همه ى زوج ها پيش مياد و كاملا طبيعيه هنر ما مديريت كردن اين موارد هستش.
شما در مرزبنديهاى زندگيتون اين موارد رو مشخص ميكنيد مثل موردى كه خودتون اشاره كردين كه قرار گذاشتين جلوى ديگران بحث نكنيد.
اتفاقى كه افتاده تموم شده و مرور كردن اون چيزى رو تغيير نميده و ما ميتونيم از اين اتفاقات درس بگيريم و تجربه كسب كنيم بنابراين ذهن خودتون رو درگير اين مساله نكنيد و مثل گذشته به رفتارتون ادامه بديد.
شاد و پيروز باشيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

پشیمانی از ازدواج

پاسخ سلام دوست خوبم حتما باید به متخصص مراجعه کنید و در مورد ادامه زندگی مشترکتون تصمیم گیری کنید

پشیمان شدن از رضایت به دوری شوهر

پاسخ با سلام و احترام. دوست عزیزم بعد از ازدواج زوجین باید با آگاهی از اینکه حالا دیگر یکنفر نیستند و شرایط جدیدی دارند درباره مسائل تصمیم گیری و اقدام کنند. پس از این به بعد با علم به این موضوع که شما د...

همسرم تمایلی به حضور در جمع ندارد

پاسخ سلام دوست عزیزتشکر از اینکه سوالتون رو با ما در میان گذاشتید اشاره نکردید که رفت وآمد ایشان با خانواده خودشان به چه نحو است واین مشکل مربوط به رفت وآمد با غریبه هاست یا در کل دوست ندارند بهتر است قبل ...

باسلام خسته نباشید من چند سوال از حضورتان دارم خانمی25 ساله هستم یک سال پیش با امپول hcgولتروزول بار

پاسخ نگران نباشید در بارداری های چند قلویی از این اتفاقات زیاد می افتدمی توانید ام ار ای یا عکس رنگی بگیرید.