اعتیاد به شیشه در همسر

سلام عزیزم من این تجربه رو داشتم واقعا سخته زندگی با آدمی که معتاده اونم به شیشه

روزهای سختی رو در پیش داری وقتی مصرفش طولانی بشه کارش به توهم زدن هم میرسه

همسر من هم تا چند سال انکار میکرد بعدش هم که کارش به توهم و اینا رسید 

فقط و فقط دست به دامن خدا شو که خدا میتونه مشکلتو حل کنه ایشالله که درست میشه 

سلام دوست عزیز. منم تجربه شما رو داشتم. متاسفانه همسرم به شدت اعتیادش رو انکار میکرد و حتی پایپ رو نشونش میدادم میگفت مال دوستمه. ولی اگه دست بزن نداشت من میتونستم با اعتیادش کنار بیام چون به دید یک بیمار بهش نگاه میکردم اما مشکلی که بود جانم در خطر بود و مجبور شدم ازش جدا بشم. شما با توجه به اینکه ازش بچه داری و خطری هم برات نداره خوب خیلی جلوتری و میتونی با استفاده از مشاوران آگاه به این موضوع خاتمه بدی. انشالله که موفق باشی دوست عزیز

ببخشید ولی کسی که شیشه میکشه توهم میزنه و بعدا شکاک میشه واسه چی بزاری تا آوار بدبختی رو سرت بریزه و اقدام کنی به نظرم اصلا منتظر نمون تا از مرحله انکار دربیاد 

به نظر بنده لازم نیست اعتراف بگیری که معتاده با یکی از کمپ ها هماهنگ کن بیان ببرنش . هزینه بردشونو میگیرن ازت عین دستگیر کردن یهو غافل گیرش میکنن میبرنش . بعد یه نامه از کمپ بگیر که اونجا بستریه نامه رو ببر قوه قضاییه بگو بدسرپرستی و یه معرفی نامه میخوای که تحت پوشش بهزیستی باشی بعد اونا یه معرفی نامه میدن بهت که میتونی باهاش بری بهزیستی پرونده باز کنی ماهیانه مستمری بگیری حالا اونم یا ترک میکنه یا نمیکنه حداقل تو خودت و بچه ات مستمری بگیر میشی

چرا جواب آزمایش منفی دلیل بر عدم مصرف نیست؟ میشه راهنمایی کنین؟!

همسر منم همین مشکل داره حتی من موقعی فهمیدم که وقتی تو خیابان تو ماشینش داشته میکشیده گرفتنش و بردن کمپ ولی اونجا بهم گفتن این آقا خودش اعتراف کرده که پنج ساله معتاده یعنی قبل ازدواج با من چون من حامله بودم و تو شرایط بدی بودم طلاق نگرفتم فکر میکردم بعد کمپ درست میشه ولی یک ماه بعدش شروع کرد دوباره اونم با دوز مصرف بالا که منم که دیگه فهمیده بودم و نرفته بودم دیگه ترس از دست دادن رو هم نداشت قشنگ هر روز با وضع بد میاد خونه و اصلا خودشم معتاد نمیدونه نمیدونم با این گرونی و یک بچه چکار کنم 

اگه تو این مدت توهم زد بلایی به سر این خانم یا بچه خدا نکرده بیاره چی؟

من هم  چند ساله که مثل شما هستم و همیشه انکار میکنه و میگه دیگه تموم شده. درسته که به شدت گذشته نیست ولی باز هم انگار یه سیکله یه مدت خوبه دوباره میفته به بیخوابی. پسر سه ساله دارم و از این‌ زندگی‌سیرم. وقتی هم اعتراض میکنم میگه ثابت کن بعد هم میگه هر غلطی میخواهی بکن. من پشتوانه دارم ولی نمیدونم چرا تمومش نمیکنم😭😭