سلام دوست عزیز
درسته که شما با همسرتون توافق کردید برای زندگی به شهر دیگری برید و با خانوادهی همسرتون در یک ساختمون زندگی کنید ولی ازدواج، به معنای منع شدن از همه چیز و حبس شدن در منزل نیست. و همونطور که گفتید، این شرایط چنان شما رو تحت فشار قرار داده که به بدرفتاری با فرزندتون و فکر خودکشی و حتی قتل پسرتون رسیدید. این افکار رو اصلا نادیده نگیرید و حتما هرچه زودتر به یک روانپزشک مجرب مراجعه کنید. ضمن اینکه با همسرتون جدیتر و دوستانه صحبت کنید و توضیح بدید که این شرایط برای شما قابل پذیرش نیست. بگید که چقدر تحت فشار هستید و انتظار دارید ایشون هم شما رو درک کنند و شرایط مناسب و نرمالی رو براتون فراهم کنند.
به خدای بزرگ میسپارمتون
محدودیت ها و کنترل های بیش از حد همسرم
پاسخ سلام بله خاطرم هست در تاپیک صحبت کردیم . به نظر می رسه در کنار احساس نا امنی ایشون مواردی هم هست که ممکنه بخاطر کمبود اعتماد بنفس و ... در ایشان ایجاد شده . شما 10 سال هستش که ازدواج کردیدو این زمان ب...
محدودیت گذاری و وسواس فکری شوهرم
پاسخ سلام دوست عزیزم با توجه به توضیحاتی که دادید همسرتون نشانه ها وعلایمی از مشکلات را دارند .ونمی شه با توضیح کوتاه شما برچسبی روی ایشون زد .برای همین پیشنهاد می کنم به یک مشاور حضوری مراجع کنید با خود ...
پاسخ سلام عزیزم شما به نامزدتون محبت دارید و دوست دارید همیشه پیش شما باشند ولی بهتر است به محدودیت های خانواده هم توجه کنید. بالاخره آنها می خواهند دامادشان را تحویل بگیرند و یا گاهی فضای خانه محدود است و...
محدودیت های بیش از اندازه همسر
پاسخ سلام دوست گرامی دوست عزیز به نظر میرسه خود شما هم از این که اصرار به این ازدواج داشتید خودتون رو مقصر می دونید و اجازه هر نوع برخوردی رو به همسرتون میدهید به هر حال اگر بخواید به این شیوه ای که در پی...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید