سلام دوست عزیز
ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید
دوست عزیز در حال حاضر با مرگ پدر همسرتان، مادر ایشان نسبت به قبل احساس تنهایی می کنند و از اینکه ایشان تنها هستند احساس خشمی که دارند که با دور کردن شما از همسرتان حال بهتری را تجربه می کنند اما از روی قصد قبلی نیست این کار ایشان و به صورت ناخودآگاه اتفاق می افتد.
سعی کنید به ایشان بیشتر محبت کنید تا بتوانید به او نزدیک تر شوید تا بتوانند برای شما درد و دل کنند تا حالت های بدی را که تجربه می کنند را کمی سبک تر شود با توجه به خصوصیاتی که از خودتان شرح داده اید و ویژگی مثبتی که دارید به نظر می رسد که توانایی انجام این کار را داشته باشید.
پیش همسر خود از مادر ایشان گله و شکایت نکنید و سعی کنید این نوع رابطه را خودتان مدیریت کنید به ازای اینکه رفتار جرات مندانه را یاد بگیرید و اگر از موضوعی ناراحت شدید می توانید با رعایت حفظ احترام احساس بد خود را بگویید.
و اگر امکان مستقل شدن را دارید با همسرتان مطرح کنید تا بتوانید مستقل زندگی بکنید.
موفق و موید باشید
سلام گلم بهتره به بنده خدا محبت کنین غر زد دستش و بگیرین بگو مادر من که اصلا قصد جدایی شما از پسرتون و ندارم چون خودم پسر دارم درکتون میکنم . خواهش میکنم اگه من و لایق میدونین غمخوار و همراهتون بدونین تا از فشار روحی مرگ بابا کاسته بشه براش گل بخر کادو بخر بیرون ببرش بزار اعتمادش بهت جلب بشه البته در کنار همسرتون تا بفهمه نه تنها پسرش تنهاش نزاشته بلکه یه همدم برای مادرش آورده
نگفتین برخورد همسرتون با این مسیله چیه ولی من فکر میکنم مهمترین نقش را ایشون داره اگر سالهای اول زندگیتون بود میگفتم به هر حال مادر و پسرن و به هم وابسته شما کوتاه بیا تا بهترشن ولی بعد از این همه سال زندگی مشترک هنوز مادر نپذیرفته که پسرش ازدواج کرده و وظایف دیگه ای هم داره و شما را مقصر میدونه خب هر کسه جای شما بود شرایط همین بود و ربطی به رفتار شما نداره ولی همسرتون باید از شما حمایت کنه و حتی مادرش را تهدید کنه که اگر به همسرم بی احترامی بشه یا حرف بی ربطی زده بشه من از این خونه میرم مطمینم هیچ چیزی جز تهدید شوهرت نمیتونه مادرشوهرتون را درست کنه
قرار نیست تاوان نداشتن همسر و تنهایی مادر شوهر را شما بدید به هر حال شما هم حق زندگی داری در عین احترام و محبت شما همسرتون باید قاطعانه با مادرش برخورد کنه