وسواس فکری نسبت به همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 98 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام. به خاطر شغل همسرم و بیماری روحی که به خاطر دوری از خانواده داشتم منتقل شدیم به شهر خودمون. از لحاظ روحی بهتر شدم. ولی شدیدا وسواس فکری دارم و اصلا دست خودم نیست این وسواس فقط مربوط به همسرم هست. کاملا اعتماد دارم بهش ولی یه حسی همیشه منو آزار میده اگه زن غریبه به همسرم نزدیک بشه چه تو خرید چه تو بیماری و دکترش . چه نشستن در تاکسی چه در محیط کاری بخصوص وقتی امروز باهام تماس گرفت از اون سمت صدای یه زن میومد. وقتی قطع کردم نشستم گریه کردم. همیشه ترس تو دلمه از این که همسرم با زن های دیگه صحبت کنه و اونارو ببینه حتی بهش نزدیک بشن وهم دارم... از این که خیانت کنه نمیترسم چون اینجوری نیست. از این که بهتر از منو ببینه. ساده تر بگم اعتماد بنفس ندارم ولی چهره خوبی دارم فقط چون شاغل نیستم و تحصیلات بالایی ندارم بیشتر اذیت میشم. فعلا شرایط ادامه تحصیل و کارو ندارم بچم کوچیکه. قبلا در این مورد به شدت ضعف نشون دادم جلوی همسرم و یه کم ازم دور شد یا خیلی چیزارو واسم دیگه تعریف نکرد . الان یه مدتی میشه بروز نمیدم ولی از درون داغونم. میتونستم بگم اون مشاور خانومه تو محیط کارت؟ ولی احساس میکنم اینم نشونه ضعفمه و دوباره شروع میشه چون نقطعه ظعفمو میدونه . از این که این حسو به همسرم دادم و خودمم آرامش ندارم ناراحتم... میشه لطفا راهنماییم کنین. قبلا ونلافاکسن میخوردم واسه بارداری شروع کردم امی تریپتلین .ولی متوجه شدم حال دلم خوب باشه نیاز به قرص ندارم . ... نمیدونم چطور این حسو از خودم دور کنم تا به آرامش برسم . تحت نظر هیچ مشاوری نبودم فقط متخصص مغزو اعصاب رفتم چون دچار بیماری جسمی شده بودم مشکلمم فقط همین وسواس شدیده که دارم


اطلاعات تکمیلی

سن 30 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

همونطور که خودتون هم اشاره کردید، به نظر می‌رسه مساله‌ی اصلی که شما رو دچار مشکل کرده، ضعف اعتمادبه‌نفس در شما هست و متعاقبا تمایل برای کنترل همسرتون. با توجه به اینکه در مورد وفاداری ایشون شکی ندارید، لازم هست کمی در نوع نگرش‌تون تجدید نظر کنید و برای ارتقای اعتمادبه‌نفس خودتون هم تلاش کنید. ادامه‌ی تحصیل یا اشتغال، تنها راه شما برای داشتن اعتمادبه‌نفس نیست. شاید بشه گفت اعتمادبه‌نفس یعنی اینکه شما خودتون رو دوست داشته باشید، توانایی‌های خودتون رو دست کم نگیرید و مدام خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید. بهتون پیشنهاد می‌کنم برای خودتون یک دفترچه‌ی اعتمادبه‌نفس درست کنید. بنشینید و با حوصله تمام کارهایی رو که در زندگیتون خوب انجام دادین بنویسید. اصلا قرار نیست اون کارها لزوما کارهای خیلی بزرگی باشن. مثلا اینکه خداوند به شما چهره‌ی خوبی داده، اینکه بلدین بیست نوع غذا رو عالی بپزید، اینکه بلدین برای فرزندتون لالایی بخونید، یک روز به یک فردی که نمی‌شناختید کمک کردید و احساس خوبی داشتید، میوه‌ها رو توی ظرف خیلی زیبا می‌چینید، همیشه مودب هستید و ... تمام اینها رو باید بنویسید. هر روز صبح که بیدار میشید، با تمرکز دفترچه رو بخونید. و در طول هر روز، 3 مورد به دفترچه اضافه کنید. این تمرین در ابتدا دشوار به نظر می‌رسه چون شما عادت کردین فقط برتری‌های دیگران رو ببینید اما به مرور زمان، تمرین باعث میشه شما توانایی‌های خودتون حتی در انجام ساده‌ترین کارها رو ببینید و بابتش خوشحال و شکرگزار باشید و لازم ندونید دائم خودتون رو با دیگران مقایسه کنید. 

به خدای بزرگ می‌سپارم‌تون

تجربه شما

login captcha

منم به شوهرم خيلی اعتماد دارم ولی كافيه فقط در مورد زنی صحبت كنه تا باهاش بحث نكنم آروم نميشم در صورتی كه بعد ميدونم پشيمون ميشم و كارم اشتباهه

منم همینجوریم حتی بدتر الانم باردارم میخوام بعد زایمانم ول کنم برم دیگه نمیتونم وجود کسی و تو زندگیم تحمل کنم