مورد تعرض قرار گرفتن در کودکی و تاثیرات آن

سلام دوست عزیزم

یادداشت شما رو خوندم و عمیقا متاسف شدم از اینکه فشار روانی زیادی رو به تنهایی متحمل شدید. متاسفانه افراد زیادی هستند که تجاربی مشابه تجربه‌ی شما رو دارن و تداعی شدن و به یاد آوردن‌ اون خاطرات، قطعا برای هر کسی بسیار آزاردهنده هست.‌ هر اتفاقی که افتاده و هر کاری که شما انجام دادین، شما در ش مقصر نبودین. می‌فهمم چقدر اذیت شدین اما میخوام بهتون یادآوری کنم که شما گناه و اشتباهی مرتکب نشدین و این چیزی نیست که بابتش مدام بخواهید خودتون رو ملامت کنید و عذاب بکشید.

با توجه به اینکه گفتید شرایط مراجعه‌ی حضوری رو ندارید تکنیک‌هایی رو یادتون میدم که می‌تونه خیلی بهتون کمک کنه. با این حال اگر لازم دونستید، می‌تونید از خدمات مشاوره‌ی تلفنی و یا آنلاین هم کمک بگیرید هرچند محدودیت‌های خاص خودشون رو دارند و به نوعی قابل مقایسه با جلسات حضوری نیستند اما می‌تونن کمک‌کننده باشن. و اما تکنیک‌ها:

فرض کنید من به شما میگم به فیل قرمز فکر نکن! به فیل قرمز فکر نکن!

شما الان دقیقا توی ذهنت داری چی رو تصور می‌کنی؟ یه فیل که رنگش قرمز باشه! درسته؟ 

بنابراین اگر به شما بگم سعی کن به اون خاطره فکر نکنی، بدتر میشه و اون خاطره مدام میاد توی ذهن‌تون. پس ما باید یه راه دیگه پیدا کنیم برای اینکه وقتی شما یاد اون خاطره میفتی، توجه‌ت رو برگردونیم روی یه چیز دیگه که ناراحت‌کننده نباشه. مثلا چی؟ 

فعالیت‌های روزمره مثل انجام دادن کارهای خونه یا تماشای تلویزیون معمولا زیاد فایده ندارن و ذهن شما رو زیاد منحرف نمی‌کنن اما ورزش کردن، مرور خاطرات خوب گذشته حتی اگه یک پیاده‌روی ساده بوده باشه، دیدن یک فیلم جالب، خوندن یه کتابی که دوست دارید، جدول حل کردن و مواردی از این دست می‌تونن توجه شما رو به قدر کافی به خودشون معطوف کنن.

پس هر وقت متوجه شدید نشستید و دارید روی اون فکر یا تصویر ناراحت‌کننده متمرکز میشید، خودتون رو مشغول کنید با یک فعالیت ذهنی جذاب. مثلا سعی کنید از 1000 یا 2000 شروع کنید 3تا 3 تا یا مثلا 7تا، 7تا بشمارید بیایین پایین. اینجوری: 1000. 997. 994. 991 و ... یا بشمارید توی اون اتاقی که هستید، چند تا شی‌ء مثلا بنفش یا آبی یا رنگ‌های دیگه وجود دارند. یا تمرکز کنید روی یک شیء. مثلا یه گلدون که توی خونه دارید و سعی کنید با جزئیات خیلی زیاد اون رو برای خودتون توصیف کنید. یا ببینید چه حیواناتی رو یادتون میاد که مثلا اسم‌شون با حرف ب شروع میشه. مثلا بز. بلدرچین و .... 

شاید الان که دارم بهتون میگم با خودتون فکر کنید این کارا چه فایده‌ای داره ولی لطفا به توصیه‌م عمل کنید. ذهن شما داره آزارتون میده و ما تکنیک‌هایی داریم برای اینکه توجه شما رو معطوف به کار دیگری کنیم که جالب‌تر باشه.

دفعات اولی که این تمرین رو انجام میدید، نتیجه‌ی صددرصدی نخواهید گرفت و اون افکار منفی و هیجان‌های ناخوشایند سعی می‌کنن راهشون رو به ذهن شما پیدا کنن و باز بهتون حمله کنن. شما باید روی انجام تمرین‌تون اصرار داشته باشید یعنی تصور کنید من کنار شما نشسته‌م و ازتون میخوام واقعا از 2000 شروع کنید و 3تا 3تا برای من بشمارید بیایید پایین. سعی کنید تمرکزتون رو حفظ کنید و واقعا انجامش بدید. مثل هر مهارت دیگه‌ای این مهارت هم نیاز به تمرین داره و هرقدر بیشتر تمرین کنید، کاراییش بیشتر میشه.

در کل هم تلاش کنید برای وقتتون برنامه‌ریزی خوبی داشته باشید و بیکار نمونید. لازم نیست حتما کارهای سنگین و جدی انجام بدید. چیزی که اهمیت داره این هست که اوقاتی رو داشته باشید که بهتون خوش بگذره و احساس خوبی داشته باشید. حتی اگر دارید میوه می‌خورید، به حجمش، شکلش، رنگش، بو و طعمش دقت کنید. چشم‌هاتون رو ببندید و روی زبون‌تون ترشی و شیرینی متفاوتی رو که می‌تونه داشته باشه خوب حس کنید. 

حالا دوباره برگردید بالا و تمرین‌هایی رو که بهتون یاد دادم و توضیحاتم رو مرور کنید و لطفا با دقت و جدیت انجام‌شون بدید. 

به خدای بزرگ می‌سپارم‌تون