سلام خسته نباشید.

من نزدیک 10 ماهه عروسی کردم از صفر صفر زندگیم شروع شده بود. حتی توی عقدمم شوهرم یه سرباز بوده .و من تمام رستوران نرفتنها و بیرون و گردش ها الان برام عقده شده. درسته الان میگید شما با همین وضعیت شوهرتون رو انتخاب کردید اما یا بزارید سر عاشقی یا بزارید سر اینکه دلم میخواست زندگیمو خودم بسازم و آدم قوی هستم.

الان دو ماهه شوهرم بیکاره و توی یه آژانس مسافرکشی میکنه . و من از سر آبروم و اینکه میدونم خانواده برخورد بدی میکنند و مدام به من غر میزنند و منو بر علیه شوهرم میکنند به اونها نگفتم چون در واقع خودمونی بگیم در شان خانواده ام نیست دامادشون کارش این باشه در ضمن خود شوهرمم موافقه که نگیم. و اینو بگم خودش تنها داماد نیست و دو تا باجناقم داره. الان چند ماهه من میرم سرکار و حقوق من میشه بیمه آزاد شوهرم و چیزی برام نمیمونه. این حس که به خواهرهام نگاه میکنم که چقدر موفقند و هرچی میخواند بخرند در حد معمولی و چقدر توی زندگیشون جلو افتادند باعث شده من نسبت به کارهای شوهرم حساس بشم. دیگه دوستش ندارم احساس میکنم کم کاری میکنه توی کار پیدا کردن. و بدتر از اون خیلی بددهن شدم تا جایی که به خودش  خانوادش بددهنی میکنم و اون فقط نگاه میکنه و اشک میریزه. و من اون لحظه اصلا معلوم نیست چم میشه و مرتب توی روز 3-4 بار این مسئله هست و من بعد که آروم میشم میرم عذرخواهی میکنم. و پشیمونم. سرکوفت برای زندگی ای که برام ساخته سرکوفت برای اینکه حقوق من خرج وام ها و بیمه آقا میشه. مثلا رفتم سرکار که دلم چیزهایی که میخوام بخرم. دارم زندگیمو از دست میدم . لطفا اگه دوایی قرصی چیزی هست بگید من راه کار میخوام


اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام
من شرایطی که در آن هستید را متوجه می شوم و برای این موضوع باید عرض کنم که در 2 سال ابتدایی  ازدواج این موارد به چشم می خورد. از طرفی برآورده شدن نیاز های جنسی نیز بر این مساله تاثیر خواهد گذاشت. در نتیجه شما احساس هایی متفاوت را تجریه میکنید.
در اولین قدم باید بسیار مراقب روابط جنسی خود باشید و در این شرایط به سمت بارداری کشیده نشوید.
در قدم دوم باید بدانید که بسیاری از افرادی که با این شکل ازدواج کردند دست به دست یکدیگر زندگی مشترک را ساخته اند و باید توجه داشت که در این مشکلات اقتصادی برای کار پیدا کردن نیاز به فرصت بیشتری است.عرض بنده به دلیل  حمایت از همسر شما نیست از این جهت عرض کردم که پذیرش موقعیت می تواند به شما کمک کند و شما خودتان می دانید که وارد این ازدواج شدید و از قبل مشکلات را در نظر داشتید و حالا در این نقطه دیدگاه های شما تغییر پیدا کرده است و این به معنی از بین رفتن زندگی و آرزوهای شما نیست. پس حتما با دیدگاه جدید به این تجربه نگاه کنید. شما میتوانید انتخاب کننده باشید و شرایط را با انتخاب های خود تغییر دهید.  از طرفی بی احترامی و بد دهنی به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست و بایستی بتوانید این نوع واکنش ها را مدیریت کنید.
در ادامه باید اضافه کنم این حجم از حال بد و افکار منفی که شما تجربه میکنید باعث بروز مشکلات جدی در آینده نزدیک خواهد شد. در نتیجه حتما برای پیشگیری از شرایط بدتر بصورت حضوری از یک مشاور کمک بگیرید.
شاید مطالعه کتاب مفید و کم حجم ازدواج بدون شکست نیز برای شما کمک کننده باشد.
شاد و پیروز باشید.



 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha