سلام و وقت بخیر. واقعا به همفکری تون نیاز دارم. خواهر شوهرم بیماری دو قطبی داره ۲۱ سالشه. نامزدم ۲۷ سالشه ساکن یه شهر دیگه است. قبلش باهم دوست بودیم چند ماه و بعدش نامزد کردیم الان شش ماهه. از قبل هم میدونستم که خواهرش بیماری دوقطبی داره ولی از نزدیک و به این شدت لمس نکرده بودن موضوع رو. خیلی وابسته به نامزدمه از وقتی نامزد کردیم همش داره زجرم میده با کارهاش و به صورت ناخواسته .حسادت میکنه ولی بخاطر بیماریش این حسادت رو بیشتر از بقیه خواهرشوهرها نشون و بروز میده. اولین باری که نامزدم تنهایی اومد شهر ما، ازش قایم کردن گفتن میره واسه کار یه شهر دیگه سری دومم همینطور سری سوم فهمیده بود و زنگ زد به نامزدم بهم ریخته بود و باعث شد نامزدم ناراحت بشه و بهم بریزه. شب مون خراب شد. یا شب یلدا که برام یلدایی آوردن گند زد به شبم. نامزدم میخواست کنار من بشینه میومد میگفت منم باید بشینم یا تا دست منو میگرفت اونم دست دیگش رو میگرفت. عکسمون رو توی گوشی نامزدم دید که گل گرفته برام رفتیم سینما قاطی کرد که برای منم باید بگیری و منم باید سینما ببری. یا مثلا وقتهایی که باهم بودیم یا نامزدم میومد شهر من هی زنگ میزد هر یه ساعت باور کنین. الان بهم ریختنهاش یا گیر دادن به کنار نامزدم نشستن  ... و کلا خیلی رفتارهاش اصلاح شده به کمک نامزدم و روانشناسش. یه مدت هر چند روز زنگ میزد من فکر میکردم درست شده ولی دیدم نامزدم ازم مخفی کرده و شماره اش رو توی لیست بلاک لیست گذاشته تا زنگ نخوره و من ناراحت نشم. و وقتی من قضیه رو گفتم و گفتم دوست نداشتم ازم مخفی کنی لطفا در بیار از لیست، دیدم بازم همچنان هی زنگ میزنه. وقتهایی که میرم شهرشون دوست داره با ماشین ما بیاد یا ما میریم بیرون دوست داره با ما بیاد اوایل حتی میومد میشست توی ماشین ما بدون اجازه. یا مثلا هی به شوهرم میگه واسم از اینا میخری و ... درحالی که پدرش کنارشه و منم چون دیگه‌ واقعا تحملم تموم میشه و نامزدمم بهم حق میده مثلا اونطور شرایط میگه به پدرت بگو بخره. یا مثلا هی به نامزدم میگه گوشیتو میشه بدی؟ بعد میرفت گالری عکسامونو میدید تا ببینه چیکار کردیم کجا رفتیم و...

میدونم مشکل داره و الانم داره کم کم اصلاح میشه ولی من واقعا دارم کم میارم و این ها گاهی باعث اختلاف بین من و نامزدم میشه. جوری که همش دارم باهاش بحث میکنم و اونم اذیت میکنم در حالی که اون چیکار کنه مونده بین من و خواهرش ولی واقعا منم ظرفیتم داره تموم میشه. نمیگم خوب نشده داره عادت میکنه با شرایط و منم با وجود همه حسادت هاش دوست داره ولی بازم تحملش برام سخته


اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

همسر شما باید مرز دلسوزی خود را مشخص کند.

تسلیم کامل در برابر خواسته های خواهرشان نه تنها به ایشون کمکی نمی کند بلکه  ممکن است آسیب بیشتری ببیند بنابراین حتما با روانشناس ایشون صحبت کنید تا حدود رفتارهای حمایتی خود را بدانید.

چرا که اگر کامل خود را وقف و درگیر زندگی خواهر شوید، هرگز نخواهید توانست برای زندگی مشترک خود حدودی مشخص تعیین کنید چراکه بعد ازدواج الویت اول زندگی هر دوی شما همسر است و باید بدانید چهاردیواری امن و ارامش زندگی تان نباید تحت تاثیر مشکلات خانواده اصلی تان تخریب شود.

البته به یاد داشته باشید این ها را نه با دعوا، لج بازی و تحت فشار گذاشتن همسر بلکه در نهایت پذیرش و آرامش و همدلی باید مطرح نمایید.

راهکارهای حل تعارض را برایتان مینویسم تا چه در این مساله چه در مورد هر مساله ای بهره ببرید:


تعارض و اختلاف در همه زندگی ها وجود دارد مهم این است چگونه آنها را حل کنید تا بتوانید مسیر زندگی را با تمام سختی ها با هم پشت سر بگذارید. 

سکوت، پنهان کردن حرف ها باعث عمیق شدن دلخوری ها میشود.

آیا با هم گفتگو کرده اید؟

از خواسته ها و نیازهای یکدیگر آگاه هستید؟

آیا توانایی این را دارید که حتی در دلخوری ها صمیمت رابطه را حفظ کنید؟

این ها مهم ترین عواملی است که باید حتما مد نظر بگیرید، و راه حل آن گفتگو کردن است.

زوجین در اختلاف با یکدیگر 4 خطا دارند:

یکدیگر را تحقیر میکنند

با توهین و کوچک کردن طرف مقابل صحبت میکنند

به شدت و کوبنده از یکدیگر انتقاد میکنند 

و به مرور بدلیل حضور این سه عامل دیوار قطوری از سکوت و فاصله بین شون شکل میگیرد

بنابراین در وهله اول سعی کنید این مخرب های ارتباطی را شناسایی کنید.

بعد از همسر خود تقاضا کنید وقتی برای گفتگو معین کند تا صحبت کنید به او بگویید حتی اگر مرا دوست نداری باید در موردش حرف بزنیم من دارم رنج میکشم از اینکه مشکلات حل نشده رها کرده ایم؛ دوستت دارم و برام مهم است روزهای آرام و عاشقانه را احیا کنیم.

اگر گفت اره باز میخوای گله کنی نق بزنی من حوصله ندارم. اطمینان دهید که قرار است گفتگو مبتنی بر توافق است نه محکوم کردن 

و حتما اصول گفتگو را تمرین و رعایت نمایید:

گوینده باید:

 خلاصه حرف بزنید. در شرح مطالبی که باید بگویید جانب اختصار را رعایت کنید. به جنبه‌های مهم بپردازید. توصیه می‌کنم که از «قاعده دو جمله» پیروی کنید و به عبارت دیگر، صحبت خود را به دو جمله محدود کنید. اغلب اوقات می‌توان همه گفتنی ها را در دو جمله بیان کرد. با این روش از صحبت درباره مطالب خارج از برنامه که اغلب ایجاد تنش می کند، جلوگیری کنید.


 صریح و موجز حرف بزنید. از صحبت‌های مبهم و از کلی گویی بپرهیزید. مثلا بجای اینکه بگویید: " کاش منظم‌تر بودی.» بگویید «دلم می‌خواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»


از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. در ین خصوص بهتر است از «قاعده بی‌تقصیر بودن» استفاده کنید. «مسئله‌ای است که می‌خواهم با تو در میان بگذارم ببین می‌توانی به حل آن کمک کنی.» خود را در هیئت تعمیر کاری ببینید که می‌خواهد بدون هر گونه سرزنش پیچی را سفت یا شل کنید.


از زدن برچسب، مانند «شلخته»، «خود خواه»، یا «بی‌ملاحظه» و غیره خودداری کنید. این برچسب‌ها اغلب تعمیم مبالغه‌آمیز هستند و فضای صحبت را تیره می‌سازند. از آن بدتر، با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر جلسه حل اختلاف را خراب می‌کنند.


 از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژه‌ها معمولا اشتباه هستند. بندرت همسری را پیدا می‌کنید که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند. با مطلق گرایی شرایطی فراهم می‌آورید که شما را از رسیدن به هدف باز می‌دارد.


حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید. مثلا بجای اینکه بگویید «تو هرگز به من کمک نمی‌کنی» بگویید «اگردر شستن ظرف‌ها به من کمک کنی بسیار ممنون می‌شوم.»


 ذهن خوانی نکنید. احتمال اینکه ذهن خوانی اشتباه باشد زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می‌سازید. اگر فکر می‌کنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است بگویید: «احساس می‌کنم از من دلگیر هستی.» در برخورد با باورهای خود بدانید که لزوماً با واقعیت‌ها روبرو نیستند و چه بهتر که از تحلیل روانشناسانه در باره انگیزه‌های همسرتان اجتناب کنید.


اگر او حرف میزند و شنونده هستید:

زمینه‌های توافق را پیدا کنید. ببینید با کدامیک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید، تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید: «بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است» «مثل اینکه معاشرت‌های اجتماعی من تو را ناراحت کرده است.»


مضامین منفی صبحت‌های همسرتان را ناشنیده بگیرید. بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به علت عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنش‌ها را نادیده بگیرید.


 از خود سوال کنید. ممکن است گله و شکایت همسر شما برای خود او روشن باشد، اما شما از چگونگی آن آگاه نباشید. از خود بپرسید: «منظورش چیست؟ چه می‌خواهد بگوید؟»


 مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کرده‌اید. مثلاً به او بگویید: «فکر می‌کنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالت‌های مادرم را تحمل کنی.» یا «آیا منظورت این است که صورت حساب‌های بانک را من پرداخت کنم؟»


 اگر فکر می‌کنید که همسرتان منظور شما را آنطور که هست درک نکرده، در مقام توضیح برآیید. مثلاً بگویید: «خیلی دلم می‌خواست تو را ببینم. اما مجبور بودم کار اداره را تمام کنم.»


 از گفتن «متاسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می‌کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده‌اید، در مقام پوزش برآیید و تاسف خود را به اطلاع او برسانید.


هنگامی که ناراحت هستید و در جستجوی حل مساله. به خاطر بسپارید:

حتما برنامه روزانه شخصی خود را داشته باشید مثل ورزش، کتاب خواندن ، گوش دادن موسیقی

برای همسرتون نامه ای از احساساتی بنویسید که اجازه زندگی روتین را از شما سلب کرده و آنها پاره کنید تا راهی باشد برای کم شدن فشار های عصبی

گروه دوستانه ای داشته باشید گفتگو و اوقات فراغت در رها شدن ذهنتون از غبار آرزدگی ها بسیار موثر خواهد بود.


در نهایت برای یاری به ارامش خواهر شوهرتان تا جایی که به خودتان و رابطه تان آسیب نرسد از راهکارهای زیر استفاده کنید:

  • برای شخص زمان بگذارید
    اشخاصی که دچار شیدایی می‌شوند غالبا حس میکنند از طرف دیگران منزوی شده اند. گذراندن زمان هر چند اندک(و قرار نیست در تمام کارهای دو نفره شما باشند مهم این است توجه را از شما دریافت کنند به اندازه) به آنان کمک می‌کند. اگر شخص انرژی زیادی دارد همراه با هم به فعالیت فیزیکی مثل پیاده روی بپردازید، این امر به تخلیه‌ی انرژی وی و سپری کردن زمانی در کنار هم کمک می کند.
  • سوالات را صادقانه جواب دهید
    با شخص دچار اپیزود شیدایی وارد بحث و مجادله نشوید. از مکالمات جدی بپرهیزید.
  • حرف‌هایش را به خودتان نگیرید
    در دوره‌هایی که انرژی زیادی دارد، اغلب حرفی زده و یا عملی از وی سر می‌زند که در حالت عادی انجام نمی‌داد که می‌تواند شامل تمرکز بر رفتارهای بد و منفی دیگران باشد. اگر لازم است از شخص دوری کرده و از مجادله بپرهیزید( وقتی میگویید چرا منو نبردین منو دوست ندارید دچار عذاب وجدان نشوید او تحت تاثیر شرایط خود این را می گوید و این گفته ها پای کم کاری های خود نگذارید)

شاد باشید، زندگی تان پر از آرامش و عشق🌹🌹🌹

تجربه شما

login captcha

چه جالب دقيقا مثل دو تا خواهر شوهرهای من كه باعث جدايی ما شدن 

پرسش ها و پاسخ های مشابه

افسردگی دوقطبی پنیک

پاسخ سلام. شما باید سریعا به متخصص روانپزشکی تون مراجعه کنید و علائمتون رو بهشون بگید.لطفا تعلل نکنید چون علائم خطرناکی دارید.