با سلام خدمت دکتر محترم من ۵ ساله ازدواج کردم من و همسرم با هم دوست بودیم و این دوستی منجر به ازدواج شد. عقد و عروسی با هم بود مدت دوستی ما یک سال بود. خود همسرم خوبه خیلی همدیگه رو و دوست داریم. ما طبقه بالای خونه مادرشوهر زندگی میکنیم، شوهرم اخلاقش یه خورده تنده ولی من با دلش راه میام اونم میفهمه من آرومش میکنم؛ بخاطر حرفهای پدرش من رو زد پدرش همش میگه چرا حیاط میشوری؟ چرا جاروبرقی میکشی؟ چرا یخچال ما رو میای تمیز میکنی؟ چرا میای پایین خونه ما؟ شوهرم بهم میگه تو جوابشون رو نده من خودم بهشون جواب میدم ولی من نمیتونم اینقدر تحقیر بشم. شوهرم هم به خاطر پدرش اینا زورش به اونا نرسید زد دست من رو شکوند! انگشت اشاره من شکسته. کمرم رو کبود کرده رفتم خونه پدر و مادرم. شوهرم یک روز بعد اومد دنبالم همش به من میگه خانم تو حرف نزن با پدر و مادرمن. من خودم جواب دارم بهشون بدم. همسرم هم بهم میگه طاقت بیار یک سال دوسال دیگه خونه میگیرم فعلا بچه هم نداریم الهی شکر، مادر و پدرم  هم از اول مخالف ازدواج من و شوهرم بودن الان هم از این ماجراها باخبر شدن همش بهم میگن جدا شو یا برو زندگی کن دیگه خونه ما هم نیا. نمیدونم دیگه چی کار کنم. به قول ضرب المثل قدیمی میگه: خوب تر از خود شوهرم کسی نیست بدتر از خودش هم کسی نیست. همش شوهرم میگه تو جلو زبونت رو بگیر هیچی نگو من خودم میدونم چجوری با پدر و مادرم حرف بزنم اونا سن‌ و سالشون خیلی بالاست پیر هستن. من و شوهرم با هم صمیمی و دوست هستیم رفیق هستیم زن و شوهر هستیم درد دل با هم میکنیم همه جا باهم میریم باهم میخوابیم باهم بلند میشیم باهم شام و ناهار میخوریم ولی اون مشکلات هم هست دیگه نمیدونم چی کار کنم  راهنماییم کنید نابود شدم من ۲۷سالمه و شوهرم ۳۶ سالشه ولی بعضی وقت ها میگم غلط کردم ازدواج کردم دیگه موندم .....!!😔


اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل ندارم وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

با توجه به گفته هایتان، شما از حمایت همسرتان برخوردار هستید و با کمی انعطاف در تفکر و سبک رفتاری خود و پذیرش تفاوت های میان خود و خانواده همسرتانو رعایت حد و مرزها در داشتن رابطه می توانید این تعارضات را مدیریت کنید.

خشم و ناراحتی شما قابل درک است، اما اینکه میخواهید اوضاع را کنترل کنید و رفتار خانواده همسرتان طبق تعریف ذهنی تان باشد، شما را تحت فشار گذاشته است.

اگر در رابطه خود مشکلی ندارید لطفا با مقابله با خانواده همسرتان زندگی صمیمانه خود را تخریب نکنید و از خانواده همسرتان رقیب نسازید.

دلیل دیگر شاید ضعف ما در درک احساسات و هیجانات دیگران یا ناتوانی در فهم نیازهای سایر افراد باشد، به گونه ای که نتوانیم در شرایط لازم با از خودگذشتگی یا ابراز صحیح هیجانات و احساسات مانع بروز مشکلات بعدی شویم. علت این اتفاق هر چیزی که باشد ما برای شما توصیه هایی داریم که می توانید به کار ببندید و امیدوار باشید این رابطه را بهبود بخشید. در دوران آشنایی همسران با یکدیگر، خانواده ها زمانی را به آشنایی بیشتر با یکدیگر اختصاص دهند. هر یک از همسران به ویژه قبل از ازدواج، زمانی را صرف آشنایی با والدین همسر خود کنند. هر یک از همسران دلایل خود را برای انتخاب همسرش برای خانواده خود بازگو کنند. همسران جوان و خانواده هایشان واقعیت ها و قوانین خانوادگی و رسم و رسوم را برای یکدیگر توضیح دهند.


همانطور که هر نوع رابطه اجتماعی حد و مرزی دارد، رابطه بین همسران با خانواده هایشان هم باید حد و مرزی داشته باشد که با توافق طرفین تعیین می شود و البته مورد احترام خانواده هاست.هر چند ما موجوداتی اجتماعی هستیم، نیاز به حریمی خصوصی داریم که در مورد همسران جوان نیز صادق است. پس به حریم خصوصی آنها احترام بگذاریم.اگر یکی از همسران با خانواده خود اختلاف پیدا کرد، زوج دیگر حتی الامکان خود را درگیر این اختلافات نکند.همسران جوان سعی کنند که در برخی امور نه تنها با خانواده خود بلکه با خانواده همسرشان نیز مشورت کنند تا نه تنها احترام آنان را جلب کنند، بلکه مانع دخالت آنها شوند.


به تفاوت بین خانواده ها به عنوان عاملی برای تعیین برتری یکی از همسران نسبت به دیگری نگاه نکنید. پیدا کردن وجوه مشترک بین همسران جوان و خانواده آنها و تقویت این وجه اشتراک ها می تواند به تقویت روابط خانوادگی کمک کند. در همه حال به خانواده همسر خود احترام بگذارید. در حد معقول خانواده ها در مورد زوجی که در ابتدای زندگی مشترکشان هستند خوب است اما باید دقت شود که این نظارت به دخالت تبدیل نشود.


اگر بین هر یک از زوجین و خانواده همسر او اختلاف نظری وجود دارد، تلاش کنید تا به طور منطقی و نه از روی هیجان و احساس به حل این اختلافات بپردازند، به ویژه قبل از آنکه اختلاف سلیقه های جزیی به مشکلات لاینحل تبدیل شوند. خانواده ها به خاطر داشته باشند که هر چند نقش فرزندی هر یک از زوجین به قوت خود باقی است، نقش جدیدی هم به نقش های قبلی اضافه می شود: همسری که کم اهمیت تر از بقیه نیست.


فراموش نکنید که هیچ پسری به قصد بدبخت کردن با شما ازدواج نکرده است. تا وقتی که از لحاظ مالی به خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید. با کمی سختی کشیدن می توانید از این مرحله به سلامت بگذرید. از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.


بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. آنها را مطمئن کنید که پسرشان را دوست دارید و از او مراقبت خواهید کرد. بنابراین جلوی آنها به هیچ وجه رفتار سرد یا خشنی با همسرتان نداشته باشید چرا که بعدتر شما با هم آشتی خواهید کرد اما این رفتار هیچ وقت از ذهن خانواده همسرتان پاک نخواهد شد. پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. بنابراین پیش خانواده همسرتان از شریک زندگی تان بدگویی نکنید.


در نهایت یادتان باشد که شما خانواده جدیدتان را تشکیل داده اید و باید هوای همسرتان را داشته باشید البته آن هم با رعایت احترام کامل به پدر و مادر خودتان.


بنابراین این توصیه هارا تمرین کنید:


حفظ حریم


حریم‌ها را حفظ کنید. برای این کار بهتر است میزان رفت و آمد به خانه پدری همسرتان و میزان ارتباطات کلامی را که باید داشته باشید، مشخص کنید. این گونه به نظر می‌رسد که زندگی شما در کنار مادر شوهرتان مانند یک آکواریوم تمام شیشه‌ای است؛ به گونه‌ای که وی می‌تواند هر حرفی بین شما و همسرتان را بشنود و هر گونه می‌خواهد ایراد بگیرد؛ در نتیجه بهتر است در کمال احترام و رعایت حرمت‌ها، میزان و سطح رفت و آمد خود را کنترل کنید. برای مثال شرایطی ایجاد نکنید که مادر همسرتان بتواند در خلوت و دور از چشم همسرتان، حرف‌هایی به شما بزند که موجب ناراحتیتان شود.


جایگزین بیان حرف‌های مادرشوهر به همسر


به جای مطرح کردن حرف‌های مادرشوهرتان به همسرتان، پیشنهاد می‌کنم که خودتان بیاموزید چگونه مودبانه و در کمال احترام پاسخ وی را بدهید تا موارد اختلاف به همسرتان منتقل نشود. در واقع باید همسرتان را در این موضوع دخالت ندهید تا بازی جدیدی در زندگی شما شروع نشود.

ما در ارتباط با اطرافیان به سه سبک رفتاری برخورد می‌کنیم:


۱. سبک پرخاشگرانه:

در این سبک همواره به دنبال مقصر هستیم و انگشت اشاره ما به سمت اطراف است تا یک مقصر بیابیم. با احساسات خود آشنا نیستیم و مدام در کلمات خود از متلک استفاده می‌کنیم و لحنمان تند است: «تو این کار را کردی»، «این طوری گفتی» و...


۲. سبک منفعلانه:

فرد منفعل در مقابل دیگران بیشترین پاسخش سکوت، لبخند یا تایید است؛ اما بعد ناراحت می‌شود، بدگویی می‌کند و از دیگران می‌خواهد که از او حمایت کنند. نگاه چشمی ندارد، همیشه عصبانیت‌های پنهانی دارد که با مدل‌های بیمار گونه نشان می‌دهد.


۳. سبک قاطعانه:

چنین فردی کاملاً به حس‌های خود آگاه است. در عین این‌ که به دیگران و خودش بی‌احترامی نمی‌کند و خودش هم با کلام و رفتارش وارد حریم کسی نمی‌شود اما می‌تواند ناراحتی‌های خود را مطرح کند و به راحتی نه بگوید.


وقتی سبک قاطعانه را یاد بگیرید، حتما آرامش بیشتری در روابط خود تجربه خواهید کرد:

هر انسانی در زندگی حق و حقوقی دارد که دیگران باید به این حقوق احترام بگذارند و این حقوق عموما توسط فرد دارای سبک پاسخی قاطعانه رعایت می گردد:


1)    حق داشتن رفتار، افكار و احساسات ويژه خود

2)    داشتن حق اشتباه و حق انتخاب

3)    حق دادن جواب منفی و گفتن “نه” به درخواستهای ديگران

4)    حق نپذيرفتن مسئوليت مشكلات ديگران

5)    حق تغيير دادن نظريات خود و حق تصميم گيری

6)    حق گفتن كلمات “نمي‏دانم”، “نمي‏خواهم”، و.......


روشهاي عملي رفتار قاطعانه


1-  رد قاطعانه: شخص ضمن اينكه احترام و حرمت نفس طرف مقابل را حفظ مي‏كند، در عين حال پاسخ منفی خود را به وی بصورت سازنده اعلام مي‏دارد.

رد قاطعانه به ترتيب طی سه مرحله انجام می شود: بازخورد مثبت، ارائه دلیل و اعلام تصمیم.


به عنوان مثال مادر شوهرتان از شما میخواهد برایش خرید کنید و شما وقت ندارید:


ابتدا باز خورد مثبت =  ای كاش مي‏توانستم كاری برای شما انجام دهم.


سپس ارائه دليل يا دلايل رد= اما چون دارم برای شب خونه رو مرتب میکنم.


نهایتا اعلام تصميم = بنابراين در حال حاضر نمیتونم برم خرید.


2- صفحه خط افتاده: در اين روش قسمت اول روش رد قاطعانه حذف می گردد (بازخورد مثبت) و دو قسمت ديگر عيناً تكرار می گردد و در صورت ادامه سماجت، فقط قسمت آخر تكرار می شود.  مثلاً “گفتم متأسفم، نمي‏توانم”.


3- روش خلع سلاح:  گاهی طرف مقابل ممكن است وقتی با جواب منفی مواجه مي‏گردد، مي‏كوشد با برچسب زدن و استفاده از واژه‏ های قضاوت كننده شما را متأثر سازد. به عنوان مثال اگر شما درخواست چنين فردی را رد كنيد، جواب مي‏دهد، “ بابا تو ديگر كی هستی، خيلی خودخواهی” يا “واقعاً که” “همه عروس دارند منم دارم” و غيره.  


روش خلع سلاح يكی از مؤثرترين شيوه‏ها برای حل و فصل و كنترل يک رابطه سوء استفاده گرانه است. بدين صورت که اعلام می شود،“ اره شایدم خودخواه یا تنبل باشم”.


4- خود را به خنگی زدن:  اين روش به ويژه در برخورد با خرده گيری ديگران ،كاربرد دارد. در اين روش اينگونه رفتار می شود که انگار ايرادهايی ديگران را پذيرفته ‏ايد و يا درستی ايراد او را باور كرده ‏ايد.


5- تغيير موضوع صحبت:  مثلاً وقتی طرف مقابل اصرار مي‏كند و شما پاسخ منفی داده ‏ايد، مي‏توانيد اينجوری جواب دهيد: “ قرار بود خاله بیایید چه ساعتی میرسه”


6- نه گفتن: نه گفتن حق شماست. مي‏توانيد خيلی ساده “نه”  بگوييد: “نه عزيزم،”.


7- بيان قاطعانه:  بيان قاطعانه بستگی به موقعيت، نوع درخواست طرف مقابل و رابطه ما با طرف مقابل دارد.


صبور باشید و از گیاه ظریف عشقتان مراقبت کنید. موانع بسیار است در زندگی با یک طوفان جا نزنید.🌹🌹🌹




 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha