سلام خانوم دشتی خسته نباشید. اینقدر حالم بده وخسته و داغونم که دیگه نمیدونم چی درسته وچی غلت. سر یه دوراهی موندم که چی وکدوم راه رو انتخاب کنم؟؟؟ مدتی به همسرم شک داشتم. بلاخره بعد یک سال و نیم متوجه شدم همسرم بازنی رابطه داشته وچندین ماهی هم میشه که اون خانوم رو صیغه کرده داره. بهم گفت که همش از ترس اینکه نیاد دم درخونه ابروریزی نکنه. ومن ناراحت نشم بهش باج داده. بعد رو شدن این قضیه قبول کرد بریم وصیغه روپس بدیم. همش میگفت صیغه یک سالست ویه سکه. بعد وقتی محضر گفت صیغه ۱۰ساله و۱۵سکه هست رنگش مثل گچ سفید شد. ومات بود. خلاصه بخاطر مهریه من صبر کردم تا شاید خود تون زن بره جلو و صیغه روباطل کنه. یه سری پیامم دیدم تو گوشی که ادعا میکرپ بخاطر اینه که اون خانوم رو گولش بزنه تا بیاد جلو وصیغه رو باطل کنه. دوهفته تحمل کردم تا بلاخره خود همسرم گفت بریم وباطلش کنم. روزی که قراره محضر گذاشتیم شوهرم بخاطر مواد مخدر دستگیر شد. هرچند خودش متهم نبود. اما باز ابروم رفت. والان یک هفتست زندانه وبراش وصیغه گرونی خواستن که من از توانش برنمیام. امروز بااون زن حرف زدم. میگه شوهرت بعد اون روزی که توجریان رو متوجه شدی اومد منو منت کرد که من نمبخوام ازت جدا بشم. وکلی حرفای دیگه. که مطمعنم واقعا همسرم گفته. مثل این مورد که دست همسرم رو من سیاه کردم تو حین رابطه وجای سواله که اون چطور متوجه شده. جز ابنکه همسرم باز رفته طرفش. من تواین مدت قهری نکرده بودم. جای خوابمم عوض نکردم. وحتی رابطه جنسی هم چندین بار داشتم. از حرفای اون خانوم فهمیدم که خبلی هم همسرم بهش دروغ گفته واون خانوم رو بارها پیچونده. امت منم همبنطور! حالا من بابه بچه وبدون پول چیکار کنم؟؟؟ شوهرم معلوم نیست کی بیاد بیرون. منم توفشارم. هم مالی هم روحی وروانی اون خانوم میگه من بااینکه میدونم خیلب بهم دروغ گفته اماباز میخوامش وباورش دارم. اگرم روبرو بشیم یا باید تورو انتخاب کنه یا مم ویا هردوباهم زندگی کنیم. بهم میگه من که جای تورو تنگ نکردم.وحاظرم بااین شرایط کنار بیام. میگه من. این اقا رو با تمام شرایط ودروغاش واسه خودش دوست دارم. وهیچی برام مهم نیست. اما من این حرفا واسم کشندست و مرگه. دلم نمیخواد شوهرم روشریک بشم. از طرفی خانوادم نمیدونن قضیه این خانوم رو. اما به مادر وخواهر شوهرم گفتم.واونا اساسی پشت منن وحمایتم میکنن. شوهرم همش میگفت من یه گوهی خوردم خودم جمعش میکنم. بهت بد کردم. بخاژر پسرمون همه چی رو درست میکنم.. تو خانومی کردی وبخشیدی.منم بهت قول میدم همه چی رو برات بسازم. اما الان میبینم همه چی بدتر شد. چیکار کنم. چی درسته چی غلته؟؟ جدابشم یا بمونم. و شوهرم رو از اون زن پس بگیرم؟؟؟ الان تنهام و این تنهایی وسوالات اذیتم میکنه توروخدا بگین چیکار کنم؟؟؟
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز در پیام قبلی پیشنهاد داده بودم اصلا با این خانم صحبت نکنید وایشان را نبینید اینکه چه تصمیمی برای ادامه زندگی با همسرتان بگیرید به خواسته های شما والویت هایی زندگیتون برمیگرده قبلا هم خدمتتان عرض کردم که خشم حاصل از این ماجرا به زودی فروکش نمیکند وسعی نکنید زود فراموش کنید وبه روال عادی برگردید طوری رفتار نکنید که اطرافیان تصور کنند که اگر کوتاه امدید وهمسرتان را بخشیدید بخاطر اینست که چاره ای ندارید واز نظر مالی به همسرتان وابسته هستید اگر بخاطر ترس از تنهایی و مستقل نبودن از نظر مالی میخواهید این زندگی را ادامه بدهید که سخت در اشتباهید ولی اگر زندگیتان وفرزند وهمسرتان را دوس دارید که تلاش شما برای نگه داشتن این زندگی قابل تحسین است با صحبتهایی که با آن خانم داشتید معلوم است که ایشان قصدشان ماندن در زندگی هست که متعلق به شماست و سعی میکنند با صحبت هایشان شما را آزار دهند تا سهمشان از زندگی شما بیشتر شود دوست عزیز قصد ندارم بگویم چاره ای ندارید جز تحمل ولی با تعاریفی که کردید همسرتان پشیمان هستند و خانواده ایشان حامی شما اگر فکر میکنید این زندگی ارزش جنگیدن دارد بمانید واز زندگیتان دفاع کنید (اگر مشکلتان با همسرتان فقط این موضوع هست ودر جنبه های دیگر زنگی مشکلی ندارید) در اوضاع فعلی بهتر است مسائل را با خانواده همسرتان در میان بگذارید چرا که فرمودید پشتوانه شما هستند و حداقل از نظر مالی میتوانند پشتوانه شما باشند. تا زمانی که همسرتان حضور ندارند نمیتوانید کاری کنید .بعد از امدنشان از ایشان بخواهید تا برای فسخ صیغه اقدام کنند به خودتان وایشان زمان بدهید تا اعتماد از دست رفته برگردد

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

بعد از اینکه با دوست صمیمیم کات کردم خیلی داغونم

پاسخ سلام دوست عزیز چرا فکر میکنید باید دوستتان را فراموش کنید . هر فردی که در زندگی ما قرار میگیرد برای ما میتواند تجربه ای به همراه داشته باشد گاهی تجربه شیرین و گاهی تجربه و خاطرات تلخ سعی در فراموشی دو...

با سلام و وقت بخیر بنده ۱۴ ساله ازدواج کردم خانمم خانه داره از همون اول زندگی اینقدر تو کاراش وسو

پاسخ سلام و ممنون که سوال تون رو با من مطرح کردید.و امیدوارم پاسخ من تا حدودی مفید باشد. میل جنسی به خیلی از عوامل بستگی دارد که یکی از این عوامل رابطه بین زوجین هست. همچنین از نامه شمل برداشت میشود که همس...

خیانت شوهرم داره داغونم میکنه

پاسخ سلام دوست عزيز متاسفم براي تجربه ايي كه داشتيد متاسفانه خيلي مواقع حساسيت هاي زياد باعث بروز چنين اتفاقاتي ميشه احساستون را ميفهمم درك ميكنم كه خراب شدن باورتون چقدر دردناكه عزيزم لازم و ضروريه كه...

بیاین کمک زندگیم داغون شده

پاسخ باسلام دوست عزيز معمولا يه سري عوامل دست به دست هم ميدن تا يه مشكل بوجود مياد ومطمعناً دليل ناراحتي همسرتون فراترازاينكه شما فكر ميكنيد ومعضل بزرگ اينجاست كه زوجها مهارت برقراري ارتباط موثر روندارند...